کتاب بهشت
http://casimir.kuczaj.free.fr//Orange/afganski.html
دوره 15
من دعا کردم و به مقدس ترین و با وجود برخی از شک و تردید در ذهن من در مورد آنچه عیسی شیرین من در من است در مورد وي گفت
روشنگری ذهن من ، او به من گفت :
دخترم
من ویل دانه، راه و پایان همه فضیلت است.
بدون بذر و ميل من ما حتی نمی توانیم در مورد فضیلت صحبت کنیم. مثل درخت است:
آن را با دانه خود را آغاز می شود, که شامل تمام درخت در قدرت. از این دانه ریشه های او آغاز شده است.
در همانطور که این غرق به زمین، آن شاخه ها رشد می کنند تا زمانی که آنها را تشکیل می دهند تاج با شکوه
که شکوه او را خواهد ساخت.
با تولید مقدار زیادی میوه، درخت به ارمغان می آورد سود و شکوه به کسی که آن را دارد را به کار می بریم. برای رشد، به زمان و برخی نیاز دارد درختان قرن ها طول می بکشد تا میوه داشته باشد. بیشتر درخت گرانبها است، دیگر طول می کشد.
پس با درخت من است خواهد شد :
از آنجا که او با ارزش ترین است، شریف ترین، الهی ترین، بالاترین، او نیاز به زمان بیشتری برای رشد و دادن میوه.
درخت کليسا در مورد او، دانه خود را از درخت من گرفت ویل، بدون که هیچ مقدسی وجود نخواهد داشت.
سپس درخت کلیسا دیدم شاخه های آن رشد می کنند، که هنوز هم متصل باقی می ماند به درخت از من خواهد شد.
همین حالا کلیسا باید میوه ها به منظور لذت بردن و لذت بردن از آنها درو. غذا داده شود. این میوه ها شکوه و تاج من خواهد بود.
برای چه پس شما تعجب کردید که،
-به جاي افشاي میوه هایی از من در ابتدا ، من تصمیم به انجام آن بعد از اين همه قرن از طريق تو؟
به عنوان درخت از من خواهد شد تا به حال بزرگ نشده است، چگونه می تواند آن را به بار میوه؟
همه چيز اينطور ميشه
تو تاج پادشاه رو نمي بري کمتر از او در حال حاضر دارای یک پادشاهی، ارتش، وزيران و قصر
فقط در آن زمان انجام می شود در مراسم تاج ي اون
اگر آنها می خواستند او را بدون داشتن پادشاهی و ارتش تاج، او برای یک پادشاه کمدی عبور می کرد.
و ميل من بايد باشه
تاج همه چیز و
تحقق شکوه من در موجودات.
وقتی همه چیز به دست خواهد رسید با توجه به تمایل من در درخت خلقت،
نه تنها من او را به میوه ها،
اما من به او غذا خواهم داد و
من اجازه خواهد داد که آن را برای رسیدن به ارتفاع غیر قابل عبور.
فقط با وس ميل من می توان گفت: "همه چیز انجام شده است."
به همین دلیل است که من می خواهم تا زمانی که شناخته شده است
میوه ها و برکت وابستگی های بسیار زیاد به وصی من،
بنابراین که خوب بزرگ است که روح با زندگی در او دریافت می کند.
اگر این حقایق نمی معلوم نیست،
چگونه می توان آنها را مورد نظر؟ و ازش تغذيه کنيم؟
اگر من فاش نکردم زندگی کردن در ویترین و منش هایش چه معنی دارد، کار خلقت من
-خواهد بود ناقص و
- نمی تواند خود را می دانم تاج ي با شکوه
شما را می بینم در حال حاضر
-چقدر بهش نياز داره
از همه آنچه که من به شما گفته اند در مورد از من خواهد شد شناخته شده
-برای چه من شما را فشار بسیار و عذرخواهی اغلب به دیگران؟
آیا شما همچنین درک می کنید که چرا، در موارد افراد دیگر،
-من فقط داشتم آشکار مي کردم پس از مرگ آنها فضل آنها را دریافت کرده بود،
- در حالی که برای شما من آن را انجام در حالي که هنوز زنده هستي؟
این است که به طوری که همه که من به شما گفته اند در مورد خواهد شد من شناخته شده است.
آنچه معلوم نیست نمی تواند نه مورد نظر و نه دوست داشتنی.
دانش در مورد خواهد شد من به عنوان کود برای یک درخت عمل می کنند، اجازه می دهد میوه ها به رسيدم
این شادی من را دنبال خواهد کرد و صبر کن"
من مراقبه در شور و شوق عیسی شیرین من و من شروع به احساس درد خود را به عنوان او آنها را تجربه.
من به دنبال، او به من گفت:
دخترم
من همه ي درد و رنج ها رو متحمل شدم از اشتیاق من در من خواهد شد.
در حالي که من اونا رو حس کردم چند مسیر در من باز شد به منظور به هر موجود بپیوندید.
اگر من در ویول خود که پاکت می کند رنج نمی بردم همه چیز، رنج های من
- نمی توانست به شما ملحق شده و
-نمي توانست به ديگران ملحق شود موجود.
اونا باقي مي ماندند منحصرا در انسانیت من.
همانطور که من فرض من رنج هایی که در وی خواهد داشت،
-چندین مسیر باز شده است به موجودات و
-بسیاری از مسیرها نیز بوده است باز به موجودات از سراسر تاریخ اجازه می دهد
-تا به من بيا و با رنج های من متحد شدم
در حالی که شلاق باران بر من،
من باعث شد هر موجودی بهم حمله کنه
به گونه ای که نبود
-نه فقط موجودات هدیه ای که به من شلاق زد،
-اما همچنین کسانی که از همه زمان ها که،
با جرم شخصی خود را، شرکت در این شلاق وحشیانه.
همین امر برای تمام رنج های دیگر من تولید شده است.
من تمام موجودات رو بر من آورد نه غایب بود.
"اوه! رنج های من بود بسیار دردناک تر و بزرگ تر از کسانی که بودند فقط قابل مشاهده!
همانطور که برای شما ، اگر شما می خواهید برای رسیدن به
شما شفقت، پاداش خود و رنج های کوچک خود را به من،
-نه تنها همراه من
- اما برای باز کردن همان راه هایی نسبت به من و
-تا همه چیز را به من ویل
سپس تمام نسل ها اثرات داشته باشد.
نه تنها رنج های من آیا آنها رسیدن به همه موجودات، بلکه من کلمات، چون اونا به قول من صحبت شدن
به عنوان مثال ، هنگامی که پیلاتس از من پرسید که آیا من پادشاه هستم، من پاسخ دادم:
"پادشاهی من از این دنیا.
اگر اون از اين دنيا بود لژیون های فرشتگان به دفاع از من می آیند.»
دیدن من خیلی رقت انگیز و تحقیر شده و نفرت، پیلاتس با شگفتی زده شد و از من جزئیات بیشتری خواست، و گفت، "پس، شما پادشاه؟"
"من به او پاسخ داد. محکم، به او و به ایلک خود را:
"من پادشاهم" من آمدم در این جهان برای آموزش حقیقت.
که است
و نه مقام بالاتر،
و نه پادشاهی ها،
و نه حق سفارش
که به یک مرد اجازه می دهد حکومت کردن،
که او را می نامند و او را بالاتر از دیگران بالا می برند.
این چیزها برده داری و بدبختی. آنها
-انسان رو برده ي پست و پست احساسات
- آن را به مرتکب اعمال ناعادلانه ای می شوند که او را از بین می برند و
-نفرت اون رو برمي داره تابعين
ثروت برده داری است و
قدرت یک شمشیر است که تعداد زیادی را زخمی یا می کشد.
قدرت واقعی این است که
-فضیلت
-از همه چيز دست برمي داره
-فراموش کن از خود،
-تسلیم شدن به دیگران
این همه چیز را متحد می کند و همه در عشق.
پادشاهی من هیچ پایانی نخواهد داشت و مال تو داره به پایان می رسد."
من باعث اين کلمات شدم در ویول من تلفظ می شود،
-به گوش همه ي اونا ملحق شيد در یک موقعیت اقتدار،
به طوری که آنها می توانند بدانند خطر بزرگ که در آن آنها خود را پیدا کنید.
اونا هشدار دادن که کسانی که آرزوی افتخار و قدرت را دارند."
من از روی بی قراری می نویسم.
من پیشنهاد می کنم همه به عیسی شیرین من در اتحاد با قربانی خود را اطاعت خود را، به منظور به دست آوردن فضل و قدرت هر کاري که مي خواد بکنه
ای عیسی من،
-دست مقدست رو بهم قرض کن
-به من بدهید نور هوش خود را و نوشتن با من.
داشتم به معجزه بزرگ فکر ميکردم
از معصوم مفهوم ملکه و مادر آسمانی من
و، در من، من شنیده ام:
دخترم
مفهوم معصوم از من مادر محبوب آنقدر معجزه آسا و فوق العاده بود که آسمان و زمین شگفت زده و جشن گرفته شد.
سه نفر الهی با هم رقابت کردند:
پدر صادر شده دریای بسیار زیاد قدرت،
می پسر، دریای بسیار زیاد از حکمت و
روح مقدس دریای بسیار زیاد از عشق ابدی.
این دریاها ذوب شده به فقط یک فرم.
و در میان آن، باکره بود طراحی شده ، انتخاب شده از میان انتخاب شده است. تفرقه به ماده این مفهوم را دیدم.
این دریا
بود نه تنها مرکز زندگی این موجود منحصر به فرد و فوق العاده است ، اما او را احاطه کرده
برای محافظت از آن را از همه که که می توانست آن را لکه دار کند، و همچنین
تا به روشی به او بدهد همیشه تجدید
زیبایی، فضل، قدرت، خرد، عشق، امتیاز و غیره
شخص کوچک او بود طراحی شده در وسط این دریا و توسعه یافته تحت تاثیر امواج الهی.
به محض اين که اين شریف و موجود استثنایی تصور شد، او می خواست به ارائه به خدا
-او بوسیدن,
-عشقش به هم
-بوسه هاش و
- جذابیت که از لبخند او آمد بی باک
او نمی خواست صبر کند، مثل او. در موجودات دیگر معمول است.
همچنین از مفهوم آن،
- من به او استفاده از دلیل و
-من اون رو با هديه ي همه ي علم.
من به او اجازه دادم که بداند شادی های ما و همچنین اندوه ما در مورد خلقت.
از رحم مادرش او در پای تخت ما به بهشت آمد
-ما رو بوسه کن
-عشق متقابلش رو به ما پيشنهاد مي کنم و بوسه های مناقصه او.
خودش با پرتاب به آغوش ما، او با قدردانی بسیار به ما لبخند زد و با تشکر او لبخند ما را تحریک کرد.
اوه! چقدر زیبا بود که برای دیدن این موجود بی گناه و ممتاز،
-خيلي سرشار از همه ي اون وي الهی
در میان ما می آیند، سرریز عشق و اعتماد، بدون ترس.
فقط يه کاري
-اون موجود رو از خالق
-عشق رو از بین میبره و امید،
-ترس رو به وجود مي آورد
اون به عنوان یه ملکه ای که با عشقش
-سپرده در آن توسط ما-
ما را به پاسخ ميل اون، ما رو خوشحال کرد
ما تشویق و اسیر عشق ما. و ما به او اجازه داديم که همه اين کارها رو بکنه
لذت بردن از آن عشق است که به ما می دهد ما اونو ملکه آسمان و زمين کرديم
آسمان و زمین را به آب و آتش می نشاند و آنها از ما خوشحال شدند که آنها بالاخره، بعد از قرن ها، ملکه.
خورشید در آن لبخند بر لب بود نور
و اون خودش رو خوشحال مي دونه تا با دادن نور به ملکه اش خدمت کنه
آسمان، ستاره ها و تمام جهان خوشحال
و آنها جشن گرفت چرا که آنها می توانند خود را جذابیت ملکه
با اجازه دادن به او زیبایی خود را ببینید و هماهنگی که در آن حمام می کنند.
گیاهان لبخند زدند چون که آنها می توانند ملکه خود را تغذیه کنند.
حتي زمين هم لبخند زد و احساس ennobled قادر به ارائه یک خانه برای امرس او و به مراحل خود را به دنبال.
فقط جهنم، احساس تضعیف شده توسط ورود این حاکمیت.
آیا می دانید یکی از اولین بود؟ عمل این موجود موجوداتی
هنگامی که آن را براي اولين بار قبل از تخت ما اومد؟
او می دانست که تمام شرور از مردان آمد از شکاف بین خود و خواهد شد از خود خالق.
اون ميلرزد و بدون از دست دادنش زمان و بدون تردد،
او و ميل خود را به پاي تخت ما گذاشته است.
ویل ما محدود شده است به او و مرکز زندگی او شد، بنابراین که بین او و ما همه روابط و ارتباطات باز شد، و هیچ رازی وجود نداشت که ما برای او نداشتیم. داده نشده است.
این دقیقا عمل تخمگذار خواهد شد خود را در پای ما بود.
که زیباترین، بزرگترین و قهرمانانه ترین تمام اعمالش
خوشحال با این، ما آن را انجام داد ملکه همه چيز
آیا می بینید که چه معنی می دهد با ناديد کردن اون به وسايول ما محدود شده؟
"دوم او قانون بود برای ارائه از عشق به ما
در دسترس بودن کل آن برای هر قربانی ای که از او می خواهیم.
سومین اقدام او بود برای بازگرداندن افتخار و شکوه خلقت که انسان با انجام خواست خود را آلوده کرده بود.
از اولین لحظه خود را در رحم مادرش، او با عشق به ما گریه کرد و درد در مقابل سقوط انسان.
اوه! چگونه گریه بی گناه خود را لمس و شتاب از موفقیت رستگاری مدتها در انتظار بود.
اين ملکه ما رو رهبری کرد، ما رو محدود کرد و فضل بی نهایت از ما ربود.
اون خيلي سرانه دنبال اين بود که ما به نژاد بشر نگاه می کنیم که نمی توانیم مقاومت در برابر درخواست های مداوم خود را.
اما چه زمانی چنین قدرت و نفوذ در آمد تواين؟
آه! شما قبلاً فهمیدی که قدرت کار کردن ما در او. هم زماني که اون اداره مي کرد
این ویل به او داد قدرت بر خود خدا.
چگونه می تواند مقاومت در برابر به چنین موجود بی گناهی،
-پر از قدرت و مقدسات از ما خواهد شد؟ مقاومت در برابر به خودمان.
ما در او را دیدم ما ویژگی های الهی.
احترام از ویژگی های الهی او را مانند امواج، وحی پاکت از مقدسات ما، عشق ما، قدرت ما، و غیره.
بود ویل ما در آن نشسته است
-که همه اينا رو به خودش جلب کرده احترام از ویژگی های الهی ما و
-که تاج و تاج و دفاع از خانه های غواصی در آن.
اگر این باکره معصوم آیات الهی را به عنوان مرکز زندگی او،
همه حق های دیگر که ما غنی شده بودیم هیچ تاثیری نداشت.
بود خواست الهی که آن را تایید و حفظ آن بسیاری از امتیاز. و آنها به طور مداوم در حال افزایش بود.
وقتی عمل می کنیم، این کار را می کنیم با عقل، خرد و عدالت.
دليلي که ما داريم ملکه از همه موجودات به عنوان یک ملکه از همه موجودات است زیر:
-هيچوقت زندگي نمي داد به ميل انساني اش
-ما ويلي هميشه تو اون کامل بوده
چطور می توانستیم بگوییم یک موجود:
"تو ملکه بهشت هستي از خورشید و ستاره ها"
اگر به جای اینکه توسط وی خواهد شد، آن را آیا آن را با خواهد خود انجام شده است؟ همه چیزهایی که ایجاد شده اند و سپس فرار اقتدار خود را.
به زبان خاموش خود، آنها می گفت:
"ما آن را نمی خواهم.
ما از او برتری داریم چون ما هيچوقت ابدي تو رو ترک نکرده بوديم و خواهد شد. همانطور که شما ما را خلق کردید، چنین ما هستیم."
این چیزی است که آنها می گفتند:
خورشید با نور خود،
ستاره ها با چشمک زدن آنها،
دریا با امواج آن، و غیره.
با این حال دیدن این باکره عالی
-کسي که هيچوقت نمي خواست بدونه تنها و تنها و تنها از خدا،
اونا جشن گرفتن و، حتی بیشتر،
آنها یکدیگر را پیدا کردند افتخار ميکنم که اونو به عنوان ملکه دارم
اونا به اون فرار کردن
اونا به اون اداي احترام کردن قرار دادن
-ماه زير پاهاش تخته پا
-ستاره ها آن را دوست دارند تاج
- خورشید به عنوان دیادم خود را،
فرشتگان به عنوان خدمت کار او، و
-افرادي که بهش کمک کنن
کاملاً همه به اون و اون افتخار کردن ادای احترام.
هیچ افتخار و شکوهی وجود ندارد که نمی توان آن را به وی خواهد داد، یا در ما عمل می کند،
یا که در یک موجود ساکن است.
آیا می دانید چه بود برای اولین بار اقدام از این ملکه نجیب زمانی که او از رحم مادرش آمد
و چشمانش را به روی نور اين دنياي پايين؟
در وقتی او به دنیا آمد، فرشتگان برای او لالاگی می شنیدند. او خوشحال بودم
روح زیبای او یک کوچک خود را ترک کرد. بدن و همراه با میزبان فرشته، او گردش در بهشت و بر روی زمین جمع آوری تمام عشق
که خدا بر روی خلقت.
او به پای تخت ما آمد و این عشق را به ما پیشنهاد کرد. سپس اون اولين تشکرش رو از طرف همه گفت
اوه! چقدر خوشحال بودیم برای شنیدن این تشکر از شما از این کودک ملکه. و ما پرش کرديم از همه فضل و منافع،
بیش از کسانی که از همه موجودات دیگر با هم.
بعدش، خودش رو انداخت تو آغوش ما، اون از ما خوشحال شدم و شنا کردن در دریایی از فلیسیتی، او به دست آورد
-یک زیبایی جدید، نور جدید و عشق جدید.
دوباره، اون مداخله کرد برای نژاد بشر،
-دعا با اشک برای کلمه ابدی پایین می آید برای نجات برادران خود. در حالی که او این کار را کرد،
ما به او اطلاع داد که کلمه به زمين فرود مي اومد
پس، اون فوراً رفت شادمانی ما. چي کار کنم؟ برای تحقق ما و خواهد شد.
چه آهنربای قدرتمندی بود وی خواهد شد
-زندگي روي زمين در اين ملکه نوزاد!
زمین دیگر به نظر ما نمی رسید خارجی مانند قبل.
و ما دیگر نمی خواستیم او را مجازات کنیم دادن آزادانه به عدالت ما.
قدرت از ما خواهد شد در این کودک کوچک بی گناه بازوی ما را نگه داشته عدالت اون از زمين به ما لبخند زد و دگرگون شد مجازات در تشکر شیرین و لبخند.
قادر به مقاومت در برابر روشنی، کلمه ابدی از پیش خالی خود را مداخله. ای شگفتی از الهی خواهد شد: به همه شما به دلیل است، برای شما همه چیز برآورده شده است.
هیچ بزرگتری وجود ندارد تعجب
که ما خواهد شد ساکن در یک موجود! »
داشتم بهش فکر ميکردم عمل که توسط آن کلمه ابدی پایین آمد از بهشت و در رحم ملکه معصوم تصور شد.
.
از درون من، شیرین من عیسی بازو را بازو کرد و گردنم را بوسه زد و به من گفت:
"من دختر محبوب،
مفهوم ستاره ای من مادر فوق العاده بود
از آنجا که بوده است تصور در دریا از سه نفر الهی،
من نه در اين دريا تصور شدم
اما در درياي بزرگي که ساکن در ما، در تواهل ما، و چه کسی به رحم مادر آسمانی فرود اومد
"اگر چه منصفانه است که بگوییم که کلمه تصور شد،
پدر آسمانی و روح مقدس از من جدا نمی ماند.
اگرچه من مامور اين کار بودم مفهوم
سه نفر الهی به طور همزمان "طراحان" بودند.
تصور کنید دو آینه مرتب شده یکی در مقابل دیگر و منعکس کننده یک شی قرار داده شده در میان.
سپس سه شی ظاهر می شود:
که مرکز با فرض نقش فعال، و
دو نقش دوگانه دیگر از شرکت کنندگان و تماشاگران.
شیء قرار داده شده در مرکز متناهنگ با کلمه ي "اينکرنيت"،
-یکی از اشیای بازتاب شده به سه گانه مقدس،
-و اون يکي به عزيزم مادر
با زندگي هميشه در ويه من
مادر عزیز من آماده در رحم باکره خود را کوچک "زمین الهی" که در آن من، کلمه ابدی، خودم را با گوشت لباس انسان.
من هرگز به یک به سادگی زمین های انسانی.
با ترینیتی با تأمل در مادرم، انسانیت من طراحی شده بود.
بنابراین، در حالی که ترینیتی در بهشت،
انسانیت من بوده است تصور در آغوش این ملکه نجیب.
همه چیز دیگر،
-خیلی عالی، شریف، عالی، یا شگفت آور به عنوان آنها می توانند، حتی تصور ملکه باکره،
در بهترین حالت ثانویه هستند.
هیچ چیز را نمی توان مقایسه کرد به مفهوم من:
و نه عشق،
و نه عظمت،
و نه قدرت.
طراحی من
-ایجاد یک زندگی جدید
-اما این واقعیت از محصور شدن در گوشت انسان زندگی است که می دهد همه بود زندگی.
نبود
چیزی نیست که مرا بیشتر از اون چيزي که من بودم
اما چیزی که مرا محدود کرد به منظور دادن.
اون که همه چيز رو خلق کرده در یک انسانیت کوچک زندانی شده است ایجاد شده! اینها آثاری هستند که فقط یک خدا می تواند برآورده کند،
-خدایی که دوستش داره و
-کي هر چه هزینه، می خواهد به اتصال موجودی به آن عشق به طوری که او به عشق توانمند است.
اما همه اینها چیزی نیست.
آیا می دانید که در آن عشق من، من قدرت و خرد من رفت؟
به محض این که قدرت الهی بود انسانیت من را تشکیل داد
-در حدود اندازه یک هزل،
-اگر چه با تمام اعضای آن به طور کامل شکل گرفته) و کلمه در زمان در اختیار داشتن این بشریت، پس از آن از روی بی هویتی از من خواهد شد،
حاوی همه موجودات گذشته، حال و آینده، زندگی همه این موجودات را تصور کرد.
در حالی که زندگی خود من این زندگی ها در حال رشد بودند، این زندگی ها در من در حال رشد بود.
با اینکه به نظر می رسید تنها، از طريق ميکروسکوپ ويلاي من، زندگي همه موجودات را می توان در من درک.
.
مثل آب مشاهده شده بود به دو روش:
به چشم غیر برهنه، به نظر می رسد شفاف به عنوان کریستال، اما،
از میکروسکوپ دیده می شود، آن را ازدحام از میکروب ها.
چنین تصور من بود.
سپس چرخ و فریس از ابدیت سقوط به اکستازی در چشم از
-بیش از حد بی اندازه از عشق من و
-از همه ي اين شگفتي ها
وسیعی از جهان بود متزلزل
دیدن کسی که می دهد تمام زندگی خفه شو، خودت رو محدود کن و خودت رو کوچک کن
برای انجام چه؟
تا تمام زندگي رو ظاهر کنم ایجاد شده است."
من از بدنم خارج شده بودم و بسیار از عدم وجود عیسی شایان ستایش من آشفته.
در در واقع، احساس شکنجه کردم
قلب بیچاره من در حال مبارزه بود بين مرگ و زندگي
اگر چه به نظر من که من قصد داشتم تا بميرم، يک نيروي پنهان من رو تقويت کرد تا اجازه دهید عذاب تلخ من ادامه یابد.
اوه، بدون عیسی چه وضعیت رقت انگیز و بی رحمانه! مرگ خودش نيست هیچ چیز در مقایسه!
سپس که مرگ ما را به زندگی ابدی می فرستد، محرومیت از عیسی مسیح باعث می شود زندگی خود فرار.
همه اما اون چيزي نبود
روح بیچاره من، مورد نظر که من زندگی می کنم،
اجازه دهید بدن من امیدواریم که زندگی را حداقل در خارج پیدا کنید.
در عوض، خودم رو پيدا کردم در بی حد و مرز.
در این دهانه، من نگاه کردم در تمام جهات به من می گویند:
'چه کسی می داند، من ممکن است قادر به دیدن آن، حداقل از راه دور، و خودم را به آغوش او پرتاب کنم؟ »
اما همه چيز بي فایده بود من از افتادن در آبه می ترسیدم.
بدون عیسی مسیح، که در آن ميخواستم برم؟ چه اتفاقی برای من می افتد؟
داشتم مي لرزدم، جيغ مي زدم، گريه مي کردم، اما هيچکس براي من احساس تاسف نکرد
ميخواستم برگردم به بدنم اما یک نیروی ناشناس مانع از این کار شد.
بود حالت وحشتناکی بود چون خارج از بدنم
روح من به طور معمول راه اندازی شد به خداي اون در مرکزش
-بیشتر به سرعت از یک سنگ
که، از یک بزرگ کاهش یافته است ارتفاع، به سمت مرکز زمین می افتد.
این در طبیعت یک سنگ است
-در هوا معلق نمم
- اما به دنبال زمین به عنوان پشتیبانی و محل استراحت.
به طور مشابه، آن را در طبیعت است از روح، هنگامی که آن را ترک کرده است بدن خود را، به خود پرتاب به مرکزی که از آن پدید آمده است.
این وضعیت باعث شد من ترس و دلخراش
که من می توانم به عنوان توصیف مستقيم از جهنم رنج مي برم روح فقیر که بدون خدا هستند، چگونه می توانم آن را انجام دهد؟
که رنج برای آنها از دست دادن خدا است! آه! عیسی من، انجام نمی اجازه دهید هیچ کس به شما از دست دادن!
پس از مدتی در این حالت وحشتناک، من به بدنم برگشتم.
پیوستن به من، عیسی شیرین من دست هایش را دور گردنم بگذار و بگذار ببینم که او یک دختر بچه بسیار کوچک را در دست داشت.
به نظر می رسید که کودک در آستانه مرگ
عیسی مسیح کمی بر او منفجر بعدش اون رو به قلبش نگه داشت
کودک بیچاره به عذاب خود بازگشت، اما او نه مرد و نه مرد. به او برنگشت.
عیسی مسیح بسیار بود توجه، نظارت، کمک، حمایت
کوچکترین حرکت کودک در روند مرگ بر او از دست داده بود.
تمام رنج های این مرد بیچاره يکم قلبم شکست با نگاه کردن به من، عیسی به من گفت:
دخترم، اين بچه کوچک روح شماست.
آیا می بینید که چگونه من شما را دوست دارم؟ با کدام نگراني که مراقبت هستم؟ من تو رو با نفس زنده نگه مي دارم ویه من.
ویه من تو رو کوچک میکنه، تو باعث مرگت ميشه و تو رو به زندگي برميگردونه اما، نترس، من هرگز تو رو رها نمي کنم
دست من هميشه تو رو فشار مي دم سینه ام."
من دعا کردم و کاملاً تسلیم شدم به مقدس ترین و مایل خدا.
عیسی دوست داشتنی من، او از درون من آمد و دست خود را به من داد، او به من گفت:
دخترم
با من بیا و به پرز نگاه کن که بین آسمان و زمین وجود دارد.
قبل از اینکه فیات من تلفظ شود، این چس بزرگ وحشتناک بود که می دیدم. همه چيز بود اختلال.
هیچ جدایی وجود نداشت بین زمین، آب و کوه. اون يکي بود ترس الهام بخش
به محض اینکه فیات من اعلام شد
همه عناصر هستند یکی را از دیگری جدا کرد، هر کدام جای او را می گرفت. همه چیز
-بودند قرار دادن چیزها در جهت و
- بدون حرکت نمی تواند رضایت فیات من.
زمین دیگر نبود وحشتناک گل آلود که بودند،
دریاها و آب های وسیع شد روشن به عنوان کریستال با زمزمه نرم خود را،
-انگار که هستن صدا مسالمت آمیز خواندن زیبایی از زمین است. چه سفارشی و چه توجه این نمایش بیدار در موجودات!
چه نمایش زیبایی زمین با پوشش گیاهی و گل آن است!
اما اين کافي نبود
خلاء نبود به اندازه کافی پر شده است.
در حالی که فیات من پرواز بیش از زمین،
من همه چیز را از هم جدا کردم و تحمیل کردم نظم بر روی زمین،
همچنین به ارتفاعات رسید و اندازه آسمان را افزایش داد،
آنها را با ستاره ها پر می کند.
برای پر کردن خلاء تاریک، من خورشید را که زمین را نور می کرد، خلق کرد،
تعقیب تاریکی و آشکار زیبایی خلقت.
علت خيلي ها چي بود منافع؟
فیات همه چیزگوی من
اما این فیات نیاز به خالی
برای ایجاد این ماشین بزرگ است که جهان است.
دخترم
ببینید این خلاء بزرگ که از آن من ایجاد کرده اند بسیاری از چيزها؟
با این حال خالی بودن روح حتی بزرگتر است.
در حالی که فضای اشغال نشده جهان به عنوان یک محل زندگی برای انسان خدمت می کنند،
خالی بودن روح باید به عنوان محل زندگی برای خدا خدمت می کنند.
اونجا، در هيولي روح،
مجبور نيستم تلفظ کنم فیات فقط شش روز
-مثل زماني که من خلق کردم جهان،
اما در هر لحظه روح کنار می شود و ميل اون به درک من
همانطور که فیات من باید در ایجاد روح چیزهای بیشتری
نسبت به زمانی که ایجاد جهان، اون به فضاي بيشتري نياز داره آیا می دانید که به من می دهد عرض جغرافیایی برای پر کردن این خلاء بزرگ از روح؟ این روح است که در ويدي من زندگي مي کنه
فیات های من در تلفظ آن را به طور تکراری.
هر کدام افکار او با قدرت من همراه است فیات اوه! چگونه بسیاری از ستاره ها آسمان این را نشان می دهند روح!
اقدامات آن همراه با از فیات من و، اوه! چند تا خورشيد تو اون طلوع مي کنه
حرف های اون، لباس من رو پوشید فیات، نرم تر از فندق آب های دریا است.
و دریای فضل من جریان دارد برای پر کردن خالی بزرگ خود را. فیات من در آموزش خوشحال امواج
-کي رسیدن به بهشت و فرود تقویت در راه تا دریای این روح را بزرگ کند.
من فیات بر قلبش می وزد و ضربان هایش را می خورد شعله های عشق. هیچ چیز از فیات من فرار نمی کند:
اون تمام ميل هاش رو مي پوشه محبت ها و تمایلات،
-آنها اجازه می دهد به شکوفه فوق العاده.
فیات من چند چیز را قرار می دهد در محل کار در خالی بزرگ روح است که در من زندگی می کند وی خواهد شد!
اوه! چقدر ماشین بزرگ جهان بسیار عقب است. آسمان ها شگفت زده شده اند و، می وزد،
سازمان دیده بان فیات قادر به کار در محل کار در خواهد شد از این موجود.
آنها احساس خوشحالی دو برابر
هر بار که این فیات عمل می کند و قدرت خلاقانه خود را تجدید می کند.
آنها توجه به دیدن زمانی که من فیات من را تلفظ خواهد کرد، به منظور دریافت شکوه بیشتر و بیشتر از خوشبختی.
اوه! اگر همه می دانستند
-قدرت فیات من و
-تمام مزایای آن شامل
همه آنها تسلیم می شوند من قادر قادر به قادر به درک خواهد شد!
اینطور نیست براي گريه کردن کافي نيست؟
"چقدر روح،
-با اين هي بزرگي که تو اونا وجود داشت
-بدتر از خلاء جهان هستند قبل از اینکه فیات من تلفظ شود!
بدون سر و پا از فیات من در آنها، همه چیز کثیف است.
تاریکی خیلی غلیظ است که وحشت و ترس را بر می انگیزد.
یک آن را به عنوان یک ادغام از چیزها می بیند، اما هیچ چیز باید انجام شود. محل آن است.
در آنها ، کار از خلقت وارونه است.
چون فقط فیات من نظم. ویه انسان بی اختلال است.
پس دختر ويلي من
-اگر شما می خواهید نظم در درون شما،
اجازه دهید فیات من در تو زندگي همه چيز هستي
شما به من رضایت بزرگ برای دیدن اعزام فیات من،
-آشکار کردن شگفتی ها و برکت هایی که او به ارمغان می آورد."
بودن در ایالت من من شنیده ام عیسی شایان ستایش من دعا در من و گفتن:
پدرم، ازت مي خواهم
-به طوری که ما خواهد شد یکی با این دختر کوچک از ما خواهد شد.
باشد که او جای تولد از ما خواهد شد در موجودات.
اوه! برای افتخار از ما خواهد شد در حال مرگ
اجازه دهید هیچ چیز از او بیرون می آیند که نمی از طرف وی خواهد آمد.
برای رسیدن به این هدف،
من همه ي کارهام رو بهت پيشنهاد مي کنم بشریت
-همه در شایان ستایش ما انجام "وي".
بعدش سکوت عميقي بود نمي دونم چطور، احساس کردم
-که من تو فضای داخلی از کار عیسی مسیح و
-که من داشتم با اونا گردش مي کردم یکی پس از دیگری، انجام اعمال خود من در اتحادیه با خودش
این تزریق نور بزرگ در من،
به طوری که عیسی مسیح و من در دریایی از نور قرار گرفته بودند.
از داخل من اومد بيرون، اون ایستاد، تنها پاهای او بر قلب من. ارسال دست، که از آن نور بیشتر از از خورشید
او با صدای بلند فریاد زد:
"بيا همه، فرشتگان، قدیسان، مسافران، نسل ها، آمده و ببینید بزرگترین معجزه تا کنون:
من خواهد شد به کار در یک موجود! »
با صدایی ملودی و ارتعاش با عیسی مسیح که پر از آسمان و زمین، آسمان باز شد و همه دوید و به من نگاه کرد.
برای دیدن چگونه خواهد شد الهی سر کار بود
همه خوشحال بودند و عیسی مسیح برای چنین بیش از حد از مهربانی تشکر کرد.
من گیج و تحقیر شده بودم و من به او گفتم:
"عشق من، چه کار می کنی؟
او به نظر می رسد که شما می خواهید به من نشان می دهد همه، که من یک نقطه از ديد چه احساس منفوری دارم! »
سپس عیسی مسیح به من گفت:
"آه! دخترم، اين ويه منه
که من می خواهم به شناخته شده همه و
در حال حاضر به عنوان جدید آسمان و راه را به نسل جدید. تو انگار که در وسع من دفن ميشي
بايد مثل هوا باشه که ما نفس می کشیدند: حتی اگر ما آن را نمی بینیم، ما آن را احساس می کنیم.
همه جا نفوذ می کند، حتی پارچه های بی رنگ ترین. این زندگی را به هر ضربان قلب.
هر جا که اون وارد مي شود، هر جا که هست
-در تاریکی،
-در عمق بزرگ، یا
-در مخفی ترین مکان ها، این زندگی همه چیز را پشتیبانی می کند.
ويه من در تو خواهد بود بيشتر از هوا
در با شروع از تو، اون زندگي همه چيز رو درست مي کنه.
پس خیلی توجه کنید و دنبال خواهد شد از عیسی مسیح خود را.
با هوشیاری خود را، شما می دانید که در آن تو هستي و چي کار مي کني
هوشیاری شما را به شما قدردانی و کاخ الهی را از خواست من بیشتر مورد هديه قرار دهد.
فرض کنید یک فرد است در قصر پادشاه، بدون اینکه بداند که ساختمان متعلق به پادشاه.
او پریشان خواهد شد و راه رفتن در اطراف صحبت کردن و خنده. حاضر نخواهد بود هدیه از پادشاه دریافت خواهید کرد.
با این حال ، اگر او می داند که آن است قصر پادشاه
او همه چیز را در آن به دقت بررسی و قدردانی همه.
او در گیاه راه رفتن پاها، کم صحبت می کنند و با دقت تماشا کنید، برای دیدن که از آن بازی پادشاه خواهد شد.
این با امید پر خواهد شد دریافت هدیه های زیبا از پادشاه.
شما ببینید، هوشیاری راه دانش است.
دانش فرد و درک او از چیزها را تغییر می دهد، حاضر به دریافت هدایای مهم است.
از آنجا که شما در قصر من هستند ویل
شما دریافت خواهید کرد بسیار به منظور که قادر به دادن به تمام برادران خود را. »
احساس عذاب ميکردم عدم وجود عیسی مسیح و فکر در خودم:
"چرا اون نمی آید؟
کی می داند که من چه جرمی می توانستم با او انجام دهم. آن را مانند آن را برای من پنهان.
داشتم به خيلي هاي دي فکر ميکردم چیزهایی مانند آن خواهد بود بی فایده به ذکر است در اینجا.
عیسی شایان ستایش من نقل مکان کرد در من. من رو محکم به قلبش نگه داشت
اون با صداي مناقصه بهم گفت و پر از شفقت:
دخترم، بعد از اين تاخیر طولانی که من در زمان به شما آمده،
شما باید قادر به درک چرا من من رو از تو پنهان میکنه من درون تو پنهان شدم و نه بيرون"
سپس، آه، او افزود: "افسوس که ملت ها برای دومین بار آماده می شوند کلی ترین. من در تو پنهان خواهم ماند به منظور تماشای آنچه انجام خواهد داد!
من همه کار کردم تا آنها را منسوک کنم: من من به آنها نور و فضل داده ام.
در طول چند ماه گذشته، من باعث درد بیشتر از حد معمول
به طوری که، ملاقات با شما به عنوان مانع
عدالت من ممکن است نور را ترک و فضل فرود آزادانه تر به ذهن خود را برای از انجام این محاکمه دوم منتافی.
اما همه چیز بی ارزش بود.
هر چه بیشتر شکل می دهند اتحاد
هر چه بیشتر اختلاف را به هم می زنند، نفرت، بی عدالتی و
با این کار، تحت ستم قرار گرفته را مجبور کنید برای دفاع از خود سلاح به دست بگیریم.
هنگامی که آن را به دفاع می آید عدالت ستمد و حتی طبیعی، من باید خیلی خوب.
علاوه بر این، باید بگویم که ملت ها فتح پیروزی با تقلب از به دست آوردن بی عدالتی های بی عدالتی.
آنها باید درک کنند که
و بیشتر آشتی به ستمديد.
برعکس، آنها حتی بیشتر بی حد و نشان،
به دنبال نه تنها تحقیر،
-ولي نابودي که تقلب شیطانی!
و آنها از همه چیز ناراضی هستند خون ريه کرد چند نفر فقیر هش می هشند! زمین باید پاکسازی شود.
چندین شهر نابود خواهند شد.
حتي من هم خيلي چيزها مي برم با مجازات هایی که از بهشت می فرستم زندگی می کند. وقتي که خواهد آمد، من در تو پنهان خواهم ماند و مشاهده خواهم کرد.»
به نظرم رسيد که اون بعدش پنهان شده بیشتر در من. سخنان او مرا در دریا فرو کرد از تلخی.
بعدا متوجه شدم که هستم احاطه شده توسط مردم دعا.
در حال آمدن در من، مادر آسمانی من عیسی مسیح توسط بازو و او را از من بیرون کشید، گفت:
"من پسرم، بيا بين مردم آیا شما آن دریای طوفانی را در نمی بینید کدام یک از آنها در حال فرو رفتن هستند، این دریای خون؟ »
اما عیسی نمی خواست بیرون رفتن.
رو به من، او گفت:
«به او دعا کنید که همه چیز اتفاق خواهد افتاد. به شکلی مهربانانه تر."
پس، شروع کردم به دعا به او.
سپس او گوش خود را به داخل من و
اون باعث شد حرکات مردم و صدای سلاح. بعدش مردم رو بهم نشون داد نژادهای مختلف متحد با هم:
-اون ها از قبل آماده اند برای رفتن به جنگ و
-اون هایی که آماده بودن
محکم در برابر من نگه داشته ، من به او گفت :
"آروم، عشق من، سخت نگیر.
آیا شما سردرگمی بزرگ را نمی بینید در میان مردم، یک هشیش بزرگ! اگر این است که آماده سازی، چه خواهد بود زمانی که همه چیز آغاز می شود؟ »
عیسی گفت: «آه! دخترم، اين چيزي بود که اونا ميخواستن! تقلب از مرد آسیب دیده افراط، هر کدام مایل به فرو رفتن دیگر به ورطه.
پس از آن ، با این حال ، اتحادیه از نژادهای مختلف به افتخار من خدمت می کنند."
من چند روز گذشته رو صرف کردم در دریایی از تلخی
زیرا عیسی محبوب من را از حضور مهربانانه اش محروم کرد. وقتي خودش نشان داد، او این کار را در درون من انجام می داد،
همه جا در دریایی که امواجش بالای سرش بلند شد. به منظور خفه نمی شود، او دفع امواج دستش
با یک نگاه رقت انگیز، او به من نگاه کرد و از من کمک خواست، و چیزهایی مانند:
دخترم، ببين چطور امواج در حال تلاش برای غرق کردن من! اونا من رو غرق مي کردن انگار که نبود از عمل بازوی من.
چه زمان کثيفي که باعث چنین عواقبی! »
بعدش عميق تر پنهان شد در من.
چقدر بر من دردناک بود تا اونو تو اين ايالت ببينم روحم پاره شده بود اوه! چگونه دوست داشتم که اگر می توانست از این کار رها شود، از آن رنج می بردم عیسی شیرین من!
که صبح به نظر من که او نمی تواند تحمل بیشتر.
استفاده از قدرت او، او از دریا پر از جنگ های جنگ های آماده به بیرون آمد زخم و کشتن، که تنها چشم از آن الهام بخش ترور.
اون سرش رو به سمت من تکیه داد قفسه سینه
اون رنگ پریده بود و عذاب، هر چند از زیبایی های هجو آور.
او گفت، "من محبوب، من نمی توانم ادامه دهد.
اگر عدالت می خواهد مسیر خود را،
من عشق می خواهد گسترش یابد و مسیر خود را دنبال کند.
به همین دلیل من رفتم این دریای وحشتناک
که امواج آنها شکل گرفته است از هديه ي موجودات، به منظور
-تا به من قدرت آزاد بده عشق و
-برای تسکین دادن به قلب من
با نواسه ام و خواهد شد. شما هم نمی توانید بیشتر از این انجام دهید.
من صدای نهنگ های تو رو شنیدم مرگ در درياي وحشتناک چون تو شخصي بودي از من.
بنابراین ، نادیده گرفتن همه دیگران ، برای پس برای صحبت کردن، من به طرف شما دویدم
تا خودم را از این وزن آزاد کنم و
تا تو رو با عشقمون از بین برسونیم متقابل، بنابراین به شما یک زندگی جدید است."
در حالی که او این را می گفت، او به من گفت سخت در برابر او فشرده و من بوسه، قرار دادن دست خود را بر روی گلوی من،
انگار که می خواست به من اطمینان دهد که درباره رنج هایی که او به من داده بود.
به خاطر روزهای قبل گلوی من در حالت تقریبا باقی مانده بود خفه شدن عیسی من همه عشق بود و او می خواست که بوسه ها، موها و آغوش ها را برگردانم که اون بهم داد
توسط بعد از آن، من فهمیدم که او می خواهد من وارد دریای بسیار زیاد شود از او خواهد شد در برابر دریا تقویت از هيناي موجودات
محکم نگه داشتم، بهش گفتم:
"عشق من، با تو من می خواهم از تمام کارهایی که انسانیت شما انجام داده پیروی کنید در الهی خواهد شد.
آنچه شما انجام داده اند، من هم می خواهم انجام دهید
به طوری که، در تمام کار خود، شما ممکن است ممکنه من خودم رو پيدا کنم
در ويلياي بزرگ شما روح خود را از طریق تمام ذهن موجودات عبور می کند
-به منظور ارائه در راه الهی به شکوه پدر آسمانی، افتخار و پاداش برای هر اندیشه شیطانی از موجودات و
برای مهر و موم هر یک با نور و به فضل و نشات تو،
بنابراین ، من ، بیش از حد ، می خواهم به عبور هر فکر از موجودات، از اول به آخرین بار، به منظور تکرار آنچه شما انجام داده اند.
و در این من می خواهم خودم را با متحد مادر آسمانی
که هرگز پشت سر نمی ماند و کي من رو با تو نگه ميداره من همچنین می خواهم برای پیوستن به قدیسان خود را."
سپس عیسی به من نگاه کرد و پر از ملایمی به من گفت:
دخترم
در ويه ابدي من
شما به عنوان در پیدا کردن درون یک لباس تمام کار های من و همه کسانی که از مادرم،
که شامل اعمال همه موجوداتی که وجود داشته اند یا وجود خواهند داشت.
در این مانت دو بخش وجود دارد:
-يکي از اون ها بزرگ شده به بهشت و به پدرم تحویل داد تا همه اینها را به او پس بدهد که موجودات او را مدیون عشق، شکوه، تعمیر و رضایت;
-اون يکي برای دفاع و کمک به موجودات ماند.
قدیسان من به وی خواهند گفت اما وارد نشده
برای شرکت در تمام من دستاوردها و با آنها همه مردان، از اول تا آخر، با بازیگر کردن آنها، تماشاگران و غواصان.
اگر ما فقط انجام من ویل
یکی قادر به تکرار است تمام کاري که ويه ابدي من مي کنه این پایین نمی رود سپس در موجود تنها در راه محدود، تا حدی که می تواند آن را مهار کند.
از طرف دیگر، کسی که وارد وی خواهد شد من
- شرکت در ابدی خود را توسعه.
-اقدامات اون با من هم راستایی داره اون مادرم
نگاهی انداختن در من خواهد شد :
y آیا می بینید حتی یک عمل انجام شده توسط موجودی (به غیر از مادر من) که پیوست معدن با پوشش تمام اعمال انجام شده بر روی زمین؟
از نزدیک نگاه کنید، شما هیچ هیچ کدام
که به این معنی است که هیچ کس وارد وی خواهد شد.
او برای دختر کوچک من محفوظ بود
-برای باز کردن دروازه های خواست ابدی من
-که اعمالش رو با من و من متحد کنه اون مادرم
-و به این ترتیب همه اقدامات ما را در سه برابر قبل از عالیحضرت، برای خوب از موجودات.
درها در حال حاضر باز کردن
-موجودات دیگر می توانند را وارد کنید
-به شرطی که ترتیب داده شده به چنین خوبی بزرگ است."
در شرکت عیسی مسیح،
-من ادامه سفر در او خواهد شد
-با انجام دوباره هر کاري که کرده
سپس ما در نگاه زمین:
-ما اونجا چند تا چيز شوم داريم را دیده اند؛
-مثل ما از آماده سازی وحشت زده شدیم جنگ! من به بدنم برگشتم
عیسی بازگشت کمی بعد و
او همچنان به من بگویید در مورد خود را بسیار مقدس خواهد گفت :
دخترم
وسع من در بهشت است که از پدر، پسر، و روح مقدس است. اون يکي از اون ه
اگر چه سه نفر هستند متمایز، ویل آنها یکی است. از آنجا که آن را تنها یک آیا این در ما کار می کند،
این شادی ما و ما است برابری در عشق، قدرت، زیبایی و غیره
اگر، به جای یک ویل منحصر به فرد الهی، سه نفر بودند،
ما نمی توانیم خوشحال باشم، چه رسد به اینکه دیگران را خوشحال. علاوه بر این، ما نابرابر خواهیم بود در قدرت، خرد و مقدسات و غیره.
ویل منحصر به فرد ما این است تنها خوب ما، که از آن دریاها از شادی جریان.
دیدن ارزش بزرگ است که نتایج از وحدت عمل ما در واتل الهی،
ما نیز می خواهد به عنوان یک واحد عمل می کنند
در سه نفر جداگانه روی زمین: مادر، پسر و عروس.
از این سه نفر، دریاهای دیگر شادی جریان خواهد داشت، آوردن بسیار خوب به همه مسافران.
حیرت زده ، من گفتم :
"عشق من، که مادر هستند، پسر و عروس،
این سه نفر خوشحال که به منزله ترینیتی بر روی زمین و که در آن خود را و ویل یکی است؟ »
او جواب داد: «آیا نمی فهمی؟
دو از این افراد در حال حاضر این افتخار را به دست گرفته اند: من مادر و من
-من که کلمه ي ابدي هستم پسر پدر ابدی و پسر مادر آسمانی.
به فضیلت من در اون آه، من واقعا پسر او هستم.
-عروس يکي از بچه ها دختر از من خواهد شد.
من در مرکز هستم، مادرم سمت راست من و عروس به سمت چپ من. وقتي که من عمل خواهد کرد، آن را به سمت راست و به انعکاس چپ، تشکیل یک ویل واحد.
من خيلي چيزها رو سرش رو از دست دادم از فضل در شما. من درهای وی را به روی تو باز کردم
افشای اسرار به شما و شگفتی هایی که در بر دارد و
باز کردن بسیاری از مسیرهای به شما به منظور ممکن است پژواک از من خواهد شد شما برسد.
با از دست دادن خواست خودت تو باید فقط تو زندگی من زندگی کنی خوشحال نیستی؟ »
I پاسخ داده شده:
"متشکرم، ای عیسی، و اجازه دهید، من به شما فرمان می دهم که من همیشه از خواست شما پیروی می کنم."
به خاطر عدم حضور من عیسی شیرین، من احساس می کردم که مرده است. اگر او نقل مکان کرد به درون من،
اون به خودش اجازه داد که در اين مورد ديده باشه دریای وحشتناک از شر موجودات. قادر نیست برای تحمل این طولانی تر، من با صدای بلند ناهن و بلند متزلزل، عیسی از این دریا بیرون آمد و، محکم نگه داشتن من، او به من گفت:
دخترم، مشکل چيه قدم؟
من صدای هین های تو رو شنیدم
من همه چيز رو کنار گذاشتم تا به کمک شما بیاید. صبور باش
شما و من به خاطر خوبي غرق شدن بشر مي ميرم هر چند عشق به ما می گوید ما را از مرگ حمایت و مانع می کند."
همانطور که او این را گفت ، به نظر می رسید که امواج این دریا
هر دوي ما رو تحت غلبه قرار داد چگونه برای توصیف این درد و رنج!
مثل، در آن امواج، من می توانم با دیدن آماده سازی برای جنگ، من به عیسی مسیح گفت:
"عشق من، چه کسی می داند که چگونه بسیاری از زمان جنگ دوم ادامه خواهد داشت؟ اگر اولی داشته باشد مدت زیادی طول کشید،
در مورد دومی که به نظر می رسد به احتمال زیاد حتی ویرانگر تر؟
اندود، عیسی مسیح به من گفت:
"اون قطعاً مخرب تر خواهد بود، اما به اندازه مخرب نخواهد بود. زیرا من از بهشت می فرستم که آنهایی که از زمین را به تزک می کند.
در نتیجه دعا کن در مورد تو، هرگز از وسيد من خارج نشيد."
احساس خوشحالی میکردم
بسیار عیسی شیرین من در اوایل خود را آشکار و به من گفت:
"شجاعت، دخترم!
باشد وفادار و همیشه توجه،
چون از وفاداری و توجه
تثبیت روح و
- به او صلح و کنترل کامل، به طوری که او به چيزي که مي خواد دست ميده
کسی که در زندگی من خواهد شد مثل خورشيد است
-که هرگز تغییر نمی کند و
-که در آن ثابت باقی می ماند تولید نور و گرما. اون يک کاري نميکنه امروز و فردای دیگر.
اون هميشه وفاداره به ماموریت خود.
اگر چه عمل آن یکی است،
این نتیجه در مقدار مزایای بی شماری برای زمین:
-اگر او گلی را پیدا کند که نیست باز, او آن را باز می کند و آن را رنگ و عطر می دهد;
-اگر او میوه ای پیدا کند که نیست رسیده، آن را رسیده و نرم آن؛
-اگر اون می یابد زمینه های سبز، او آنها را طلا می سازد؛
-انگار هوای آلوده پیدا می کرد او آن را با بوسیدن نور خود را تصفیه می کند.
به طور خلاصه، خورشید می دهد هر چيزي که براي وجودش لازم داره
به طوری که آن را می توانید تولید چه خدا براي اون برنامه ريزي کرده
با وفاداری او و ثبات آن،
خورشید برآورده خواهد شد الهی در همه چیز ایجاد شده است.
اوه! اگر همیشه نبود وفادار به ارسال نور خود را، چه سردرگمی بر زمين حکومت مي کنه!
انسان نمی داند که چگونه به مدیریت مزارع و محصولات آن.
او می گفت، "اگر خورشید نمی کند نور و گرمای آن را فراهم نمی کند،
من نمی دانم که چه زمانی وجود خواهد داشت برداشت و یا زمانی که میوه ها رسیده است."
پس این برای روح است وفادار و توجه کننده که در وثیح من زندگی می کند. اقدام آن یکی است، اما اثرات آن بی شماری است.
برعکس، اگر روح بی حال و پریشان است،
نه تو و نه من نمی توانم پیش بینی کنم آنچه در آن تولید خواهد شد."
من ستایش معمول من در مقابل صلیبی، رها کردن خودم کاملا به شایان ستایش وسايه ي عزيزم وقتي داشتم انجام مي دادم بنابراین ، من احساس کردم آن را در من در حال رشد است.
او به من گفت:
دخترم، سريع عجله کنید،
بیا داخل در من خواهد شد و
انجام مجدد همه که بشریت من آیا در عالی خواهد شد که شما می توانید متحد کار تو در مورد من و مادرم
این امر شده است که
- اگر هیچ موجود دیگری (به غیر از مریم) به ویال ابدی وارد نمی شود و بنابراین اعمال ما را سه برابر می کند،
-عالی ویل نمی کند به زمین فرود نخواهد اومد
تا راه خود را در میان نسل های انسانی. او می خواهد اطرافیان اعمال سه برابر به خود را آشکار.
پس به خودت کمک کن"
عیسی خاموش شد و من احساس کردم که به خواست ابدی انداخته شدم.
من نمی دانم چگونه برای توصیف این که برای من اتفاق افتاد،
به جز اینکه من به اعمال عیسی مسیح و اضافه شده خود من.
بعد عیسی به من گفت:
دخترم، مثل اونا بسیاری از
چیزهایی که انسانیت من در ابدی به دست آورد وی خواهد شد!
برای ممکن است رستگاری کامل و کامل باشد، من بشریت باید در ویل ابدی کار می کرد.
اگر اعمال من نبوده است برآورده شده در او، آنها را محدود شده اند و تمام شد. اما در وسع ابدی
آنها نامحدود بودند و بی نهایت و
آنها کل را در بر می گرفت خانواده انسان، از اولین مرد تا آخرین.
من به من جذب همه جور رنجی. همه موجودات صلیب من را به خود گرفت.
این چگونه او بسیار بزرگ شد:
-طول تمام قرن ها و
-از وسعت تمام نسل های انسانی.
فقط اون بچه نبود صلیب کالواری جایی که عبری ها مرا به صلیب میکشند. این یکی فقط تصویری از صلیب بزرگ بود
-که بر اساس آن عالی من رو به وحشت ميندونه
همه موجودات صلیب من را تشکیل داد.
اگرچه اون من رو گسترش داد این صلیب و به صلیب من وجود دارد، الهی خواهد شد تنها نبودم که صلیب من رو درست کنم اما اون توسط همه کسانی که بخشی از آن بودند کمک کرد.
آنجا می روید چرا من به فضای ابدیت نیاز داشتم این صلیب. اندازه زمین نمی توانست کافی برای مهار آن.
اوه! همانطور که موجودات بروید وقتی یاد می گیرند مرا دوست داشته
-چي، براي اونا، انساني بودن من در وسیلت الهی تحقق یافته است
-و چيزي که براي عشق رنج بردم برای آنها!
صلیب من نبود از چوب ساخته شده نه، از روح ساخته شده بود
I احساس آنها را در صلیب که در آن خواهد شد الهی لرزش مجبورم کرده بودم که من رو يه سري بهم برسونه
من کسي رو رد نکردم
من با توجه به همه یک مکان
با این کار،
مجبور شدم دراز کنم
-به اين شکل وحشتناک و
-با اين درد مشقت بار
که در مقایسه، جملات من شور و شوق به نظر می رسد کوچک است.
بنابراین پس عجله کن
به طوری که من خواهد شد ممکن است آشکار
همه آنچه که وسع ابدی در آن به دست آورده است انسانیت من.
این دانش باعث افزایش خواهد شد آنقدر عشق در موجودات است که آنها را به آن تسلیم و به او اجازه خواهد داد که در آن ها بر سر کار بیاید.»
در حالی که او این را می گفت، او نشان داد آنقدر تردد و عشق که، شگفت زده، من او را شگفت زده کرد. گفت:
"عشق من، چرا شما نشان می دهد عشق بسیار زمانی که شما از شما خواهد شد صحبت می کنند؟ در علت این عشق بزرگ، به نظر من که شما می خواهید برای ایجاد دیگران خودتان.
وقتی در مورد چیزهای دیگر صحبت می کنید، چرا این بیش از حد عشق را نشان نمی دهید؟ »
عیسی مسیح ادامه داد:
دخترم، ميخواهي بدوني؟ برای چه?
هنگامی که من از خواهد شد من آن را به فاش کردن صحبت می کنند موجودات،
من تمایل به دم کردن در او من خودم خودم دیگران را به وجود می آوردم. من عشق در این مورد به حد افراط آشکار می شود پایان.
من عاشق موجودات مثل خودم
به همین دلیل است،
-وقتي از ويه خودم حرف مي بزنم
-من عشق به نظر می رسد خارج از محدوده
به شکل پایه و اساس از من خواهد شد در قلب موجودات. وقتی که من از چیزهای دیگر صحبت می کنند، این فضیلت های من است که من دم می کنم.
من عاشق موجود به عنوان یک
صدا خالق، پدرش، رستگاری او،
استاد او، او دکتر و غیره
اين مثل قبل نيست نشات عشق تنها زمانی که من می خواهم برای ایجاد دیگران خودم"
من خيلي ناراحت بودم به این ایده که وضعیت من می تواند توهم بزرگي بود
اين فکر من رو اذيه کرد عمیقا و به من احساس بدتر از منحرف ترين مردم و حتي لعنتي ها
روح منحرف تر از معدن هرگز وجود نداشته است!
چيزي که بيشتر از همه بهم درد مي داد اين بود که که من قادر به خارج شدن از این وضعیت نبودم حتی اگر به گنای خود اعتراف کنم و من زندگی خود را برای آن می دادم.
من داشتم بهت استناد مي کردم با سررسید خوبی و رحمت بی نهایت عیسی مسیح برای این منظور، من شیطانی ترین روح همه.
پس از طوفان می رسد دلخراش بود، عیسی عزیزم به من ظاهر شد و من به او گفتم:
"عیسی عزیز من، چه افکار بدی هستند! اوه! انجام ندهید اجازه ندهید که شما را به اینقدر منحرف!
من را ترک کن بلکه بمیرد
تا اینکه بهم اجازه بده بهت توهین کنم بدترین حقه، فریب
که من رو وحشت زد، خردم کرد، من رو از بین می بره،
اشک من از آغوش شما بسیار نرم و
مرا زیر پای همه قرار می دهد، حتی از لعنت.
عیسی من، شما به من بگویید که شما من را بسیار دوست دارم.
و با این حال، شما اجازه می دهد روح من از دستت پاره ميشه چگونه قلب شما می تواند مقاومت در برابر به درد من؟ »
او پاسخ داد:
دخترم، شجاعت، نکن ناامید نش
که که باید بالاتر از همه باید پایین تر از همه فرود.
در مورد مادرم گفته شده ملکه از همه، که او فروتن ترین از همه بود.
با دانشی که اون داشت خدا خالق او و از آنها او یک موجود بود،
اون به چنين و چنين اشاره که،
-تا حد فروتني اون
ما اونو بزرگ کرديم بالاتر از هر موجود دیگری.
باید برای شما:
-برای بالا بردن دختر کوچک از من خواهد شد بیش از همه
-و اولين بار بهش بدم قرار دادن در من خواهد شد،
من بايد اونو عمييق توهيت کنم پایین تر از همه.
هر چه فروتن تر باشد،
بیشتر می توان آن را مطرح و جای خود را در وسيم الهی.
اوه! چگونه آن را خوشحال من وقتی که من یک موجود را ببینید،
-کي باید بالاتر از همه،
-از همه پايين تر باش !
من فرار میکنم، به تو پرواز میکنم
-برای شما را در آغوش من و
-برای گسترش مرزهای خود در ويه من
همچنین، من همه چیز را به مزیت شما
برای موفقیت من عزیزترین امیدها برای شما.
با این حال ، من نمی خواهم ما را به اجازه دهید وقت خود را برای فکر کردن در این مورد ه دست بدهیم. وقتی بهت میگم در آغوش من، همه چیز را کنار بگذارید و به دنبال من "وي".
احساس کردم دارم ميمي مردم چون من از عیسی شیرین من جدا شد.
اگر او داشت می آمد، زمان یک فلاش بود. همانطور که بودم عیسی دیگر قادر به تحمل این کار نبود، پیش قدم شد. درون من پر از شفقت.
به محض اينکه ديدمش بهش گفتم گفت:
"عشق من، چه رنجی! بدون تو، من خودم را در حال مرگ احساس می کنم، اما از مرگی که از آن نمی میرم واقعاً، چيزي که دردناک تر از مرگه خودش
من نمی دانم که چگونه خوبی قلب شما می تواند تحمل کند که من به این ترتیب تنها و در این باقی می ماند حالت مرگ مستمر به خاطر شما."
اون بهم گفت:
"من دختر، قلبت رو از دست نده!
تو تنها نیستی از این درد رنج می برند،
-چون من تجربه کردم قبل از تو
-بنابراین از مادر عزيزم
اوه! درد من بدتر از مال تو!
هر چند وقت یکبار انسانیت من ناهن احساس تنهایی
-انگار که توهين من اون رو داشته رها شده، حتی اگر او جدا ناپذیر از او بود!
دلیل این کار این بود
از ایجاد در بشریت من یک مکان
-براي اين کار، و
-برای رنج و عذاب
آنچه امکان پذیر نبود برای خدایی من.
اوه! چه احساس تلخی داشتم این ویرانی! با این وجود، این بود لازم است.
شما باید بدانید که زمانی که من تواين کار خلقت رو راه اندازي کرد
او همچنین راه اندازی شد
تمام شکوه و افتخار،
منافع و
خوشبختی که هر موجودی مجبور بودم در اختیار داشته باشد،
نه تنها در این زندگی بلکه در ميهن آسماني
سهم برنامه ریزی شده برای روح از دست رفته حل نشده باقی مانده است از آنجا که وجود خواهد داشت هیچ کس به آنها بده.
چون مجبور بودم
کامل همه چیز و همه چیز جذب در من،
من از ویرانی رنج می برد که لعنت به خود را در جهنم تجربه.
اوه! چقدر اين درد و رنج بر من دردناک بوده بود یه مرگ بی رحمانه
با این حال ، همه این بود لازم است.
از آنجا که من مجبور به جذب به من همه که از ما در خلقت آمد (شکوه، منافع، شادی، ... )
برای سپس آن را به نفع کسانی که دور آیا
او مجبور شدم جذب کنم
همه رنج و
حتی محرومیت از تواهين من
حالا که تمام مزایای خلقت شده اند به من جذب می شود ، و و همانطور که من سر که از آن همه آمده مزایای
که در همه فرود نسل ها،
من به دنبال روح است که من را نگاه کنید
-با رنج و عذاب اونا
-توسط آثار خود را برای شامل آنها
-به افتخار بزرگ و
-خوشبختی
که انسانیت من حمل می کند.
از آنجا که این همه نیست روح
- چه کسی می خواهد به استفاده از این و
-کي از خود و از چیزهای زمین خالی شده اند، من به دنبال برخی از
-با اون کسي که مي تونم صمیمی و
-که در آن من می توانم ایجاد رنج محروم بودن از حضور من.
روحي که از اين رنج مي بره ویرانی خواهد آمد برای به دست آوردن شکوه
-آنچه که انسانیت من مستلزم و
-که دیگران را رد کنید.
انگار که نبودم تقریبا همیشه با تو، نه می دانستی و نه مرا دوست داشتی و، پس از آن، شما می توانید درد را تجربه کرده اند این ویرانی.
از آنجا که آن را می شده اند مال شما غير ممکنه
شما می توانست از دست رفته پایه هایی برای این رنج.
اوه! چه تعداد روح هستند جدا از من و حتی مرده!
این روح غمگین هستند اگر آنها از لذت کوچک یا هر لذت دیگری محروم هستند تلاش
با این حال ، با توجه به محرومیت از من،
-اونا شکی نسبت به اون احساس نمیکنن پشیمانی و
-اونا حتي اون رو هم قبول نکنند یه فکر
توسط بنابراین، رنج شما باید شما را به دلیل آن را کنسول نشانه مطمئن است
-که من به تو اومدم
-که شما خانم مي دونيد و
- که عیسی شما می خواهد به شما اعطا
شکوه، منافع و خوشبختی که دیگران رد می کنند."
من خودم رو کاملاً تسلیم کردم به مقدس ترین خواهد شد از عیسی شیرین من. احساس دل شکستگی بزرگ به دلیل او غیبت، من با خودم فکر کردم:
'برای چه دلیلی او به من گفت بسیار در مورد ابدی خود را آیا اگر حالا او مرا رها کند؟
در واقع، کلمات او را سوراخ کرده اند قلب من و آن را به خرد کردن.
اگرچه من استعفا دادم و من این زخم های تیز و همچنین در آغوش
دست که به من سوراخ, من احساس بسیار روشنی که همه چیز برای من تمام شده است." در حالی که من سرگرم این افکار، عیسی شیرین من به درون من نقل مکان کرد.
قرار دادن بازوهای خود را در اطراف گردن من ، او به من گفت :
دخترم، دخترم، نترس گام. هیچ چیز بین من و تو تمام نشده است. عیسی شما همیشه "عیسی شما".
که که روح را به شدت به من متصل می کند از دست دادن وکيلي که تو من داشتم
چطور می توانم شما را رها کنم؟
در صحبت کردن با شما بسیاری از من خواهد شد ، من تاسیس بسیاری از پیوندهای حل نشده بین من و تو
ویه ابدی من ضمیمه خواهد شد کمی خود را به من هر بار کلمه ای که بهت میدم
شما باید بدانید که با ایجاد انسان قصد ما بود
-که اون با وي خواهد بود و
-که اون پس آنچه را که ما است بگیریم و به وسیله ما زندگی کنیم،
تغییر به بسیاری از اعمال الهی اعمال انسانی که او انجام خواهد داد.
اما انسان می خواست در او زندگی می کنند خود را خواهد شد ، با استفاده از خود و ،
از آن به بعد، او به تبعید رفت. خود را از میهن واقعی خود و از همه مزایای که شامل آن است.
بنابراین ، مزایای بسیار زیاد من هستند بدون وثیح مانده، هیچ کس این کار را نکرده است غالب شد
در در نتیجه انسانیت من جای انسان را گرفته است و تمام این مزایا را با زندگی هر لحظه در ويه ابدي
در تولد او، در طول رشد خود، در طول کار خود و مرگ او، انسانیت من همیشه متصل باقی مانده است
به بوسه ابدی از عالی خواهد شد.
بنابراین، او در زمان در اختیار داشتن همه مزایایی که مرد ننگ رد کرده بود.
دخترم، حکمت بی نهایت من تو رو داره به و فراواني از وييلي من صحبت شد
-نه فقط بهت خبر مي دم
- بلکه به شما در زندگی می کنند او و
-تا تو رو در اختیار بگیره منافع آن است.
انسانیت من همه چیز را انجام داده است و همه چیز را در اختیار گرفت، نه تنها برای او بلکه برای همه برادرانش
من قرن ها صبر کردم نسل های زیادی گذشتند، و من دوباره منتظر خواهم ماند، اما انسان باید به من برگردد
بر بال های ویه من از کجا می آید.
اولین کسی باشید که وارد می شود! کلمات من الهام بخش شما
برای در اختیار گرفتن این چیزها و
به شکل زنجیره ای که شما را به خواست من به طور غیر قابل حلی مرتبط می کند."
من به رنج های مادرم فکر کردم آسمانی. در حال حرکت در من، عیسی شیرین من به من گفت:
دخترم
من پادشاه اندوها هستم
بودن هر دو مرد و خدا، من تا به حال به مرکز همه چیز را در من به منظور به اولویت بیش از همه چیز، حتی بیش از رنج و عذاب
رنج های مادرم اینها از من بود. و بنابراین، او در تمام رنج و عذاب من شرکت کرد.
رنج های او چنین بود که اون خودش رو در حال مرگ در هر ريه احساس ميکرد اما عشق او را پایدار نگه داشته و او را زنده نگه داشته است.
این است که چگونه او ملکه درد"
در حالی که او این را می گفت، من معتقد بودم برای دیدن مادر آسمانی من قبل از عیسی مسیح.
رنج ها و قلب سوراخ شده توسط عیسی مسیح
متفکر بودند در قلب ملکه اندوها. مثل اين بود که شمشیرهایی که از قلبش رد شدن
اونا شمشیر توسط فیات از مهر و موم شد نوري که کاملاً اونو با نور آب گرفت
این فیات ها، از یک نور با شکوه، او را با شکوه و شکوهی که کلمات نمی پوشانند می تواند آن را توصیف.
عیسی مسیح گفت:
"دردها نبود که مادرم را ملکه اندوها ساخت و او را با چنین شکوهی درخشید، اما فیات قادر به درک من که بود متصل به هر یک از اعمال خود و هر یک از دردهای خود را.
فیات من زندگی بود هر یک از مجازات های او و اولین عمل تشکیل شمشیر و به آنها شدت لازم از درد و رنج.
او می تواند به قلب خود را دم به همان اندازه که او می خواست درد و رنج را سوراخ کرد،
-اضافه کردن جراحت بعد از جراحت حکم پس از حکم، بدون ملاقات با کوچکترین مقاومت.
احساس افتخار ميکردم تبدیل به زندگی هر یک از ضربان قلب خود را. فیات من به او شکوه کامل داد و او را ملکه مشروع و واقعی.
«روح ها چه هستند که در آن من می توانم احترام سپرده از رنج و زندگی من؟
اینها کسانی هستند که ساکن هستند توسط فیات من.
آنها در آنها جذب من من در آنها سخاوتمند هستم به اشتراک گذاری در تمام آنچه که من به دست آورد در من.
من در انتظار روح در من آماده است تا به آنها شکوه کامل اعطا کند برای تمام اعمال و اندر و اندر خود را.
خارج از وس ميل من با این حال
من اعمال و یا به رسمیت نمی شناسد رنج های روح.
I ممکن است به آنها بگوید: «من چیزی ندارم که به شما بدهم. که آیا شما را در اعمال و رنج خود را متحرک؟ به دنبال پاداش خود را وجود دارد."
خوب انجام دهید و بدون رنج می برند اشاره به وی خواهد شد من تنها برده داری بدبخت
فقط وس ما کمک مالی می کند
-سلطه ي واقعي
-یک فضیلت واقعی و
-يک افتخار واقعي
می تواند تبدیل آنچه انسان است در الهی."
بعد از ارتباط، شيريني من عیسی مسیح به من ظاهر شد.
از وقتي اونو ديدم، با عجله به پاهاش رفتم آغوش.
اون بهم گفت:
دخترم، بيا تو آغوش من و حتي در قلب من.
من در باغ باغ پنهان به ترس را بر نمی هد.
که ساکرامنت مرا در عمیق ترین ورطه فرو می کند تحقیر به بالا بردن موجودی به من
-که ممکنه با من يکي شده
-که خون ساکرامنتال من در جریان است و منش اون
-که من تبدیل به زندگی هر ضربان قلب او، از هر یک از افکار خود و تمام وجود خود را.
عشق من مرا مصرف می کند و می خواهد اجازه دهید موجود در شعله های آتش خود را مصرف می شود
به ممکن است آن را به عنوان یکی دیگر از خود دوباره متولد می شود.
من می خواستم در پنهان ایشات
برای ورود به موجود و برای انجام این تحول.
برای این تحول به می کند ، با این حال ،
برخی دفع مناسب روح لازم است.
وقتي که من يه "اتشيه" رو شروع کردم عشق من ، آورده به بیش از حد ، برنامه ریزی شده است
فضل، منافع،
به نفع و نور تا انسان را شایسته دریافت من کند.
من می توانم بگویم که عشق من برنامه ریزی شده است برای منافع انسان پیشی گرفتن حتی از مزایای خلقت.
ميخواستم به اون مرد اعطا کنم فضل لازم برای او قادر به
-شایسته دریافت من و
-لذت بردن از میوه های فراوان این ساکرامنت.
اما، به طوری که او می تواند این فضل ها را دریافت کنید،
-اون باید خودش را خالی کند،
-اون بايد نفرت از و آرزوی دریافت من.
هدایای من به پایین نمی رود فاسد یا گل. اگر روح دارای هجای مناسب نیست تا مرا دریافت کند،
من نمی توانم فضا را در او پیدا کنم خالی که در آن به پور زندگی من.
همه اتفاق می افتد که اگر من برای او و او برای من درگذشت. I می سوزد اما او بوی شعله های آتش من را نمی دهد.
من نور هستم اما او کور باقی می ماند.
افسوس که چقدر درد دارم پیدا کردن در زندگی ساکرامنتال من! تعداد زیادی از روح ها، فاقد مقررات مورد نیاز،
سودی نکن از این ساکرامنت و در نهایت من تهوع.
اگر آنها در من ادامه دریافت در این راه ، آن را نتایج
-براي من ادامه کالواری و
-براي اونا لعنت ابدي
اگر عشق نیست که آنها را می سازد تحریک به من دریافت خواهید کرد ، آن است
-یه توهین دیه که بهم حمله میکنه و
-یک نفر دیگر در مورد وجدان آنها.
دعا کنید و برای بسیاری از سوء استفاده ها و فحش هایی که در این ساکرامنت انجام شده است."
من در ايالت خودم بودم معمول زمانی که عیسی عزیز من خود را در جنبه ای آشکار به خصوص مهربان و باجلو.
او همه با نور پر شده بود که، به خصوص، در چشمانش درخشید و از دهانش تابش کرد.
با هر یک از حرکاتش، کلمات او، ضربان قلب و گام های خود را، خود را بشریت با نور آب گرفتگی شد.
چقدر اسیر بودم با آنچه من دیدم، او به من نگاه کرد و به من گفت:
"دخترم، به من رستش
انسانیت من سرمایه گذاری شد از نور و شکوه بزرگ. چون، در دوره زندگی من بر روی این زمین:
تمام اعمالم، نفس هایم، من به نظر می رسد و کلمات من با عالی خواهد شد!
وقتي داشتم همه کارها رو مي کردم در آن،
آن را برای شکوه و شکوه آماده و نور برای رستاج من.
از آنجا که من در درون من شامل دریای بسیار زیاد از نور از من خواهد شد،
او تعجب آور نیست که اگر من نگاه کنید ، صحبت می کنند ، و یا حرکت ، بزرگ نور از من تابش می کند، خود را به همه ارتباط برقرار می کند.
I می خواهم
خود را با این نور زنجیر کنید، شما را شکست و بذر در شما بسیاری از رست از اعمالی که در خواست من انجام میدهید.
این تنها ویی من است که بدن و روح را به شکوه و افتخار افزایش می دهد.
او sows
گریس، بالاترین عالی، رست حیات و شکوه.
تا حدی که روح انجام عمل خود را در من خواهد شد ، او به دست می آورد نور الهی. چون
-طبیعتاً، ویئل من اینه نور و
-روحي که توش زندگي مي کند توانایی تبدیل
افکار خود را، کلمات خود را، خود را کار می کند و همه که آن را در نور می کند."
بعدش، بهم ميگم عیسی شیرین:
"بگذار در تو دعا کنم آیا به طوری که ، در حال ضرب در او ، من کلمات به تمام کلمات موجودات دم
لهجه نماز، ستایش، برکت، عشق و پاداش.
من آن را می خواهم، با بودن بین آسمان و زمین بلند شده، صدای من جذب می شود همه صدای انسان
-به منظور ارائه آنها را به شما در ادای احترام و
-برای شکوه خود را در فرم شما برای هر یک از تمایل کلمات موجودات خود را."
وقتي داشتم اين رو ميگفتم عزيزم عیسی دهان خود را نزدیک به من قرار داده است. با نفسش نفس و صدای من را به او جذب می شود.
قرار دادن آنها را در او خواهد شد، اون هر کلمه و صداي انساني رو نگه داشت تغییر در راه من گفتم.
بعدش اون خدمت رو بازنشود قبل از خدا به نام همه با تمام صداهای انسان.
من بسیار متعجب شدم.
به یاد داشته باشید که عیسی مسیح نمی کند بیشتر در مورد وی صحبت می کرد،
من به او گفت: «به من بگو، عشق من، چرا دیگر با من صحبت نمی کنی؟ اغلب از شما خواهد شد؟ شايد من اين کار رو نکردم به اندازه کافی توجه به درس های خود را یا وفادار به قرار دادن آنها را به عمل!
او پاسخ داد:
"دخترم، به وس ميل من،
اقدامات انسانی گم شده است به طور الهی انجام شده است.
این فضای آزاد باید پر شده توسط کسانی که در من زندگی می کنند.
هر چه بیشتر خودتان را برای زندگی اعمال می کنید در خواست من و آن را به شناخته شده به دیگران، هر چه زودتر این خلاء پر شود.
سپس
دیدن انسان خواهد شد حرکت در آن به عنوان اگر آن را به منبع خود بازگشت، من خواهد شد راضی خواهد شد و خواست های سر و صدا خود را برآورده.
تعداد کمی از این ممکن است یافت شود. اما حتي اگر من فقط يکي پيدا کنم
ويه من، با قدرتش قادر خواهد بود برای بازیابی همه چیز.
این طول می کشد یک انسان خواهد شد
- ورود به وی خواهد شد و
- انجام همه که دیگران بي دقت
این برای من آنقدر قابل قبول خواهد بود که آسمان ها از هم پاشیده خواهند شد
به منظور اجازه دادن به من خواهد شد فرود بر روی زمین
- به فاش کردن آن منافع و شگفتی.
هر عمل جدید شما را در ویول من مرا تحریک می کند
به شما دانش اعطا اضافی و
تا با شما صحبت کنم شگفتی های دیگر.
چون من می خواهم
- که شما می دانید که خوب است که شما آیا
-که ازش قدردانی میکنی و
- که شما تمایل بیشتر و بیشتر دیگر دارای ویه من نیست. وقتی که من می بینم که شما او را دوست دارم و شما ارزش او را می دانید، من به شما در اختیار داشتن آن است.
دانش چشم است از روح.
روح بدون اطلاع است کور به این مزایا و حقایق.
در ويه من، هيچ از روح کور.
بلکه، هر جدید کسب دانش او را به ارمغان می آورد چشم انداز بیشتر.
اغلب به من وارد خواهد شد و افق های خود را در آن گسترش دهید. پس از آن، من بر می گردم تا درباره اون بيشتر بهت بگم
در حالي که اون اين رو ميگفت ما ما هر دو در سراسر جهان بوده ایم. اما، اوه! که ترسناک بود!
بسیاری می خواستند به صدمه زدن به من عیسی محبوب، برخی با چاقو و دیگران با شمشیر
در میان این بودند اسقف ها، کشیش ها و مذهبی ها قلبش رو با خشونت وحشتناک زخمي کرد
اوه! چگونه او رنج می برد! اون رفت سر کار در آغوش من برای محافظت از او!
من او را در آغوش گرفتم و من از من التماس کردم که در رنج او شرکت کنم.
اون با سوراخ کردن من رو راضی کرد قلب من به شدت که من احساس صدمه دیده است به شدت در تمام طول روز. و اون برگشت به چند بار به من ضربه دوباره.
صبح روز بعد، من بودم هنوز هم بسیار رنج می برند. عیسی برگشت و به من گفت: "بگذار قلبت رو ببينم" در حالی که او به دنبال، او از من پرسید:
"آیا می خواهید من شما را خوب کنم؟" و شما را از رنج و عذاب خود را تسکین دهد؟ »
من پاسخ دادم:
"عشق من، چرا مرا می خواهی خوب؟ آیا من شایسته رنج و عذاب برای شما نیستم؟
قلب شما کاملا مجروح و معدن، در مقایسه، تقریبا دست نخورده است! در عوض، اگر می خواهید، رنج بیشتری به من بدهید."
او ادامه داد: تحت فشار قرار دادن من در برابر او تا قلبم رو سوراخ کنم
که باعث بزرگ تر شدن من شد درد. بعدش من رو ترک کرد ممکن است همه برای شکوه و افتخار خود را!
من کاملاً غرق در ویل الهی و من به من می گویند عیسی مسیح:
"آه! ازت ميخواهم که هرگز نخواهي گذاشت مقدس ترين شما را ترک کنم و خواهد شد.
مطمئن شو که هميشه فکر ميکنم من صحبت می کنند، من عمل می کنند و من در خواست شما را دوست دارم! »
وقتي داشتم اين رو ميگفتم، بودم من دیده می شود احاطه شده توسط یک نور بسیار خالص و سپس من عشق من که به من گفت :
دختر محبوبم
من عاشق اعمال انجام شده در ويه من
به محض اينکه روحي وارد بشه در خواست من برای عمل، نور من او را احاطه کرده است. اندی البته تا مطمئن شوید که قانون من و روح نمی از یک.
همانطور که من اولین قانون از همه خلقت،
-بدون من به عنوان موتور اصلي
-همه چيز ايجاد شده فلج می شود، برای ساده ترین عمل ناعادلانه است.
زندگی حرکت است. بدون حرکت، همه چیز مرده است.
من اولین موتوری هستم که می سازد ممکن است تمام جنبش های دیگر. مثل یک ماشین است:
-وقتي اولين دنده شروع شد تا حرکت کنيم، بقيه حرکت مي کنن.
این به این معنا است که آن را تقریبا طبیعی از
-هر کسي که به خواست من عمل مي کند
-ذرات به قانون اول من و در نتیجه ، به اعمال همه موجودات.
من این موجود را می بینم و می شنوم
-اقدام در قانون اول من و ،
-بنابراین، در اعمال همه موجودات.
این موجود به من می دهد
-یک قانون الهی
-براي هر انسان گناهکاري که بقيه اين کارو مي کنن
او می تواند این کار را انجام دهد زیرا او در قانون اول من عمل می کند.
بنابراین، من می توانم بگویم که هر کس زندگی می کند در ويه من
-جایگزین من برای همه می شود،
-من دفاع در برابر همه و
-از عمل من محافظت مي کنم که خود زندگی من است.
اقدام در من خواهد شد شگفتی از شگفتی. اما، با این وجود، بدون افتخار انسان.
این پیروزی من بر کل است خلقت.
مثل این پیروزی عالی من ویل کاملاً الهی است،
-هیچ کلمه انسانی نمی تواند بیان کنید."
داشتم به چيزي که گفته مي شد فکر ميکردم در بالا و روح من شنا در دریای الهی بود. احساس کردم که دارم تو اون غرق ميشدم
اغلب ، کلمات به من شکست زمانی که من می خواهم صحبت کنم.
اغلب همچنین ، من نمی دانم چگونه به سازماندهی بسیاری از چیزهایی که من می خواهم نوشتن و به نظر من که من آنها را بدون پیگیری نوشتن.
اما عیسی مسیح به نظر می رسد به من تحمل. تنها کاری که باید بکنه اینه که بنویسم
انگار اين کار رو نکنم، اون توبه با گفتن:
"تو به یاد داشته باشید که این چیزها برای شما به تنهایی نیست، اما همچنین برای دیگران."
با خودم فکر کردم:
"اگر عیسی مسیح است تا اضطراب به برای اینکه راه زندگی در خواست خود را شناخته شده و اگر دوره جدیدی پیش بیاید،
که منافع حتی کسانی که از رستگاری پیشی گرفتن.
او سپس باید با پاپ صحبت می کنند که
-به عنوان ويکار مسیح دارای اختیارات
برای به طور مستقیم تحت تاثیر قرار تمام اعضای کلیسا و در نتیجه برای برقراری ارتباط این خوب بزرگ به تمام نسل ها .
یا حداقل، می توانست به افراد با نفوذ دیگری که او برای آنها خواهد بود بسیار آسان برای انجام این کار.
اما براي آدمي مثل من نادان و ناشناخته، چگونه به شناخته شده این بزرگ درست است? »
آه و بوسیدن من بیشتر با قاطعیت، عیسی به من گفت:
"من دختر عزيزم
عالی من خواهد شد همیشه تولید بزرگترین آثار خود را
-از طريق روح خالی و نادیده گرفته
که نه تنها باکره با توجه به طبیعت،
بلکه در محبت آنها، قلب و افکار خود را.
بکارت واقعی سایه الهی است. این فقط با استفاده از سایه من است که من می توانم بارور من کار بزرگتر.
در آن زمان که من من آمدم تا اون مرد رو نجات بدم، پاپ ها و مقامات بودن. اما من به آنها نگفتم چون سایه من نبود نه در آنها.
در عوض، من یک باکره را انتخاب کردم نادیده گرفته شده توسط همه اما به خوبی شناخته شده به من. اگر واقعی بکارت سايه من است
این واقعیت که باکره را انتخاب کرده اند نادیده گرفته شده است به دلیل حسادت الهی من.
I کاملاً به من ميخواست
به همین دلیل من آن را نگه داشته ناشناخته برای همه به جز من.
چون اين ويورگوي آسماني ناشناخته بود، من آزادتر بودم تا خودم را بسازم بدانید و راه را برای همه آگاه باشید رستگاری.
بزرگتر کار است که من می خواهم از طریق یک فرد متوجه, بیشتر من آن را عادی به نظر می رسد.
مثل مردمی که درباره آنها به من می گویید به خوبی شناخته شده است،
حسادت الهی ناتوان خواهد بود تا اعلاميه هاش رو مطرح کنه اوه! همانطور که دشوار است به پیدا کردن سایه الهی در چنین افرادی! علاوه بر این ، من را انتخاب کنید هر کس که من می خواهم.
این امر شده است که قرار بود دو باکره به کمک بشریت بیایند:
-یکی برای کمک به نجات مرد،
- دیگر برای کمک به آینده از پادشاهی من بر روی زمین به منظور
-تا به انسان شادی بر روی زمین،
-برای متحد کردن انسان با وات الهی و
-برای اطمینان از اینکه هدف که انسان به آن دست می دهد موفقیت کامل آن است.
اجازه بدهید راه خود را انتخاب کنم برای آشکار کردن چیزهایی که من می خواهم به شناخته شده است.
چيزي که براي من مهمه این است که یک موجود اول که در آن من ممکن است مرکز من خواهد شد و
که در آن طول می کشد زندگی در زمین به عنوان در بهشت.
بقيه چيزها دنبالش ميشه
پس، تکرار میکنم ادامه سفر خود را در من خواهد شد
چون انسان مي خواهد دارای ضعف ها، احساسات و بدبختی است.
اینها موانعی هستند که جلوگیری از ابدی خواهد شد از بازیگری.
"هي، هي، هي، فانی ها مانند موانعی هستند که بین يه انسان و ويه ي الهی
این است که به شما داده می شود حذف موانع، پاره کردن موانع و جمع آوری تمام اعمال انسانی در یک خواست من،
- قرار دادن آنها را در پای من پدر آسمانی
- برای آنها تایید شود و مهر و موم شده توسط خود او خواهد شد.
سرر که یک موجود تمام خانواده انسان را با لباس ويه ي الهی
-جذب شده و از این کار خوشحالم،
او وی را به زمین خواهد آورد تا به آن ها بر سر کار آید. بر روی زمین مانند آسمان."
امروز صبح، عیسی من هنوز دوست داشتن من را از خودم بیرون آورد، به جایی که پرچم ها را می توان در حال تکان دادن دید و رژه که در آن تمام طبقات مردم، از جمله کشیش ها، شرکت کردند.
عیسی مسیح به نظر می رسید جرم توسط آن.
و اون ميخواست موجودات رو ببره در دست خود را به آنها را خرد.
من
دست او را در من
گرفت و من او را
در برابر من
کشیده است.
من به
او گفتم:
"خدای من، چه کار می کنی؟ ?
در کل، آنها نمی به نظر می رسد انجام کارهای بد نیست، بلکه چیزهای خوب است.
به نظر می رسد که کلیسا متحد با دشمنان سابق خود را.
و اینها دیگر این را نشان نمی دهند بی تمایلی به مقابله با مردم در کلیسا.
در
در غیر این صورت،
آنها از آنها
می خواهند که
پرچم های خود
را برکت دهند.
اين
نشانه خوبي
نيست؟
و به جای خوشحال بودن با آن، شما به نظر می رسد جرم. »
برعکس
برخی از آنها جشن می گیرند فداکاری الهی بدون اعتقاد به وجود من.
برای دیگران، اگر آنها باور در حال حاضر، آن را یک ایمان بدون کار است. و زندگی آنها جانشینی از بی پروری های عظیم است.
چه کار خوبی می توانند انجام دهند آیا اگر آنها آن را در خود ندارد؟
چگونه می توان آنها را تماس بگیرید دیگر به رفتار یک مسیحی واقعی
در ساخت شناخته شده چه گناه بزرگ بد است، اگر زندگی فضل در آنها فاقد است؟
با تمام قرارهایی که می زنند، دیگر مردانی نیستند که درخواست مورد نیاز. به همین دلیل است که آن را نمی انجمن پیروزی دین.
این پیروزی است حزب خود را.
و در حالي که اونا پنهان ميشند خود را پشت این،
آنها سعی می کنند برای سرپوش گذاشتن بر شر آنها برنامه نویسی. زیر این ماسک ها یک انقلاب واقعی را پنهان می کند.
و من همیشه خدا باقی می ماند توهین، بسیار
توسط شر، که درخشش از piety dangled برای تقویت حزب و باعث آسیب جدی تر، و
توسط مردم کلیسا که، با هديه ي دروغ، در جذب کردن خوبي وجود ندارد مردم به دنبال من. برعکس، آنها کسانی هستند که اخراج می شوند مردم.
آیا می توانم وجود داشته باشد زمان غم انگیز تر از اين يکي؟
نفاق زشت ترین کار است و قلب من را بیشتر از همه درد می کند. بنابراین، دعا کنید و 10000000000000000000000000000000000 »
احساس کردم که همه جا هستم در نور بی پایان از ابدی خواهد شد.
عیسی شیرین من به من می گوید:
دخترم، تواهين من لازم نیست به کار برای تحقق آثار او اون فقط بايد اونا رو بخود
پس، من می خواهم و می کنم.
بزرگترین آثار، زیباتر، به سادگی از خواهد شد من بیرون می آیند.
از طرف دیگر، حتی اگر موجود اون رو ميخواستم
اگر او کار نمی کند، اگر او نمی کند حرکت نکن، اون کاري نمي کنه.
همین حالا به او که می سازد من خواهد خود و زندگی می کند وجود دارد به عنوان در قصر سلطنتی خود را، همان قدرت به من ارتباط برقرار است -- تا آنجا که ممکن است به یه موجود
در طول که او این را گفت، احساس کردم از خودم بیرون کشیده شدم،
و من دیدم، زیر پایم، یک هیولای وحشتناک که همه چیز را با آن گاز گرفت. هابی.
عیسی مسیح، ایستاده توسط از من ، اضافه شده :
"و همچنین باکره من مادر سر مار مهره ای را خرد کرد،
من یک باکره دیگر هم می خواهم، که بايد اولين کسي باشه که ويلا رو داره عالی
دوباره اون سر رو فشار دهید به منظور خرد کردن و تضعیف آن، در یک تا اونو به جهنم برسونم
به
که آن را تا به کامل سلطه، و
که او جرات نمی کند به آن نزدیک که باید در زندگی من خواهد شد. در نتیجه پای خود را بر سر او قرار دهید و او را خرد کنید. »
جسورانه ساخته شده، من آن را انجام داد، و اون حتي بيشتر...
اما نه اینکه لمسم رو حس کنم اون خودش رو در تاريک ترين پريها خفه کرد
به همین دلیل است که عیسی مسیح کلمه خود را از سر گرفته:
"من دختر، فکر میکنی زندگی کردن با ویی ه من چیزی نیست؟ نه نه-
بلکه، این کل است،
این موفقیت است از همه مقدسات،
این تسلط مطلق است خود، اشتیاق و کنی سرمایه: غرور, انواع, شهوت, ...
اگر موجودی موافقت می کند اجازه دهید من در آن زندگی می کنند و اگر آن را دیگر نمی خواهد هرگز او را نمی دانم، پس از آن پیروزی کامل است خالق موجود.
من چیزی بیشتر برای دریافت از موجود و آن را به من چیزی باقی مانده است. همه امیه های من برآورده می شود، نقاشی های من ساخته شده است.
تنها چيزي که باقي مانده اينه که تبریک میگم، تا اینکه خوشحال باشم
احساس کردم ذهنم از دست رفته بی رویه از ابدی خواهد شد.
من عیسی شیرین به تدریس خود را در بازگشت بسیار ويدي خداي مقدس
اون بهم گفت:
دخترم، اوه! مثل کار شما انجام شده در من خواهد شد به خوبی هماهنگ!
-اونا با خودم هماهنگ مي شوند اعمال و اون مادر محبوبم
-آنها در آنها ناپدید می شوند و فرم یک عمل واحد.
مثل بهشت روی زمین است و زمین در بهشت،
انعکاس یکی در سه و
هر سه در یکی از بسیار سه گانه مقدس
اوه!
چقدر برای ما شیرین است گوش ها، چقدر ما را خوشحال می کند،
آنقدر به طوری که ما خواهد شد از آسمان به زمین فرود!
"وقتي "فیات" من داوطلبان کشته شده "("شما انجام خواهد شد") از تحقق آن بر روی زمین به عنوان در بهشت می دانم،
سپس متوجه خواهد شد به طور کامل ادامه دعای خداوند:
نان امروز خود را به ما بده از این روز.
"به نام همه گفتم: پدر ما، من برای شما سه نوع نان دعا می کنم.
اول نان خود را آیا که بیشتر از نان معمولی است.
برای نان معمولی لازم است فقط دو یا سه بار در روز
در حالی که نان از شما خواهد شد در همه زمان ها و در هر شرایطی است. اون اين هوا است در گردش زندگی الهی در موجودی.
پدر اگر شما این نان از خود را به وی نمی دهد موجودی
اون هيچوقت قادر نخواهد بود لذت بردن از تمام میوه های زندگی ساکرامنتی من،
که دومی است نوع نان من از شما برای هر روز بپرسید.
اوه! در چه شرایط بدی است زندگی ساکرامنتال من:
-به جای غذا دادن به من کودکان
-نان ساکرامنت توسط خراب شده خود را خواهد شد! اوه! من رو نفرت انگیز میکنه!
اگر چه من به آنها بروید ، من نمی توانم به آنها برکت و مقدسات
زیرا نان از شما خواهد شد در آنها نیست.
اگر من به آنها چیزی می دهد ، آن را فقط بخش کوچکی ، با توجه به نه تمام فضل هایی که در من است.
به همه آنها اعطای آن مزایای، زندگی ساکرامنتال من صبورانه در انتظار است که آنها خواهد شد اول از همه نان از عالی خود را.
و همه ي مقدساتي که من دارم داده شده به کلیسای من
تمام میوه های خود را تحمل خواهد کرد و
بالغ خواهد شد
فقط زمانی که شما خواهد شد در زمین مانند آسمان تحقق خواهد داشت.»
بعد از اون، من برای نان سوم، نان مواد خواسته شده است. چگونه می توانستم به طور محدود بگویم:
"نان مادی خود را به ما بده از این روز" از زمان انسان،
-کي بايد وس ما رو انجام مي داد
-براي خودش گرفت که چي شده ما؟
پدر نمی خواست دادن
-نان وس و وي
-نان زندگی ساکرامنتی من و
- نان مواد
به پسران نام قانونی، برای شر و هشکار کردن مردان، اما فقط
-به پسران مشروع،
-به مردان خوب خود را متصل به برکت پدر.
به همین دلیل است که من گفتم: نان خود را به ما بده.
هنگامی که آن ها این نان پر برکت را می خوردند و همه به آن ها لبخند می زنند.
آسمان و زمین در آن زندگی خواهند کرد هماهنگی خالق خود را.
پس از آن ، من اضافه شده :
ما را ب بخش تجاوز ما را به عنوان کسانی که به ما داده اند را ب بخشید توهین شده
وقتی که شما خواهد شد برآورده شده بر روی زمین به عنوان در بهشت، پس از آن خیریه خواهد شد عالیه
بخشش یک شخصیت داشته باشد قهرمانانه به عنوان زمانی که من در صلیب بود.
که زمانی رخ خواهد داد که انسان نان از خواست خود را در می خورد هم زمان با نان انسانیت من.
آنگاه فضیلت ها زنده خواهند شد در ويه من،
دریافت علامت قهرمان واقعی و شخصیت الهی. آنها مانند جریان های کوچک فرار از دریای بزرگ از من خواهد شد.
من با ادامه کلمات و اجازه ندهید که ما تسلیم به وسوسه. چون انسان هميشه انسان است و وکيد آزادانه است
من هيچوقت ازش نمي دم چي من آن را با ایجاد آن اعطا شده است.
از خودش ميترسيد، مرد باید فریاد:
"به ما بده نان خواست خود را به طوری که ما می توانیم مقاومت در برابر به وسوسه و به فضیلت همان نان، ما رو از شرش دور کن آمین."
مشاهده شده چگونه ما در اینجا یک لینک با
"بيا اون مرد رو به تصویر و شبیه ما" از پیدایش، چگونه است هر عمل انجام شده توسط انسان اعتبار،
چگونه او را به او ترمیم خود را امتیاز از دست رفته، چگونه بیمه به او داده می شود
که او خود را بهبود می یابند خوشبختی زمینی و شادی آسمانی خود را از دست داده است.
همچنین ببینید
-برای چه "تو بر روی زمین انجام خواهد شد همانطور که در بهشت" اولین نگرانی من است و
-چرا من هيچوقت ياد نمي دم دعای دیگری نسبت به پدر ما.
کلیسا، وفادار اجرای و سپرده گذاری از آموزه های من ، همیشه این دعا را روی لب هایش نگه می داشت هر شرایطی.
و همه، آموخته و نادان، کوچک و بزرگان، کشیش ها و لاهوها، پادشاهان و افراد، همه بپرسید که الهی بر روی زمین انجام خواهد شد به عنوان در بهشت.
آیا شما خواست من را نمی خواهید به اين زمين فرود ميايم؟
رستگاری خود را داشت شروع با باکره.
و من اينکار رو نکردم به صورت جداگانه در هر انسان او را از بین می بریم، حتی اگر کسی آن را می خواهد
- می تواند از بهره مند شوند مزایای رستگاری و
-می تواند برای دریافت من برای او به تنهایی در ساکرام من از عشق.
همچنین، زمان آیات الهی در قلب باید بدانند آغاز و رشد آن توسط باکره.
کسی که به خوبی دفع
می تواند بهره مندی از کالاهایی که به کسانی که با ويه من زندگي کن
اگر من نبودم تصور در مادر عزیز من، رستگاری تحقق نمی یافته است.
به همین ترتیب، اگر من اجازه ندهید روحي که در ويولت من زندگي مي کند باشد که شما بر روی زمین انجام شود همانطور که در آسمان است." نمی تواند برآورده شود."
من در ايالت خودم بودم معمولاً وقتي احساس ميکردم از بدنم بيرون کشيده شدم I آسمان آبی و خورشید زمین ما را ندید بلکه از آسمان متفاوت، کاملا طلا و خال خال ستاره از رنگ های مختلف روشن تر از خورشید.
I احساس کشیده به ارتفاعات.
آسمان قبل از من و من باز شد در یک نور بسیار خالص در بر داشت.
من در ذهنم احضار شدم تمام روح انسان هایی که وجود داشته اند و یا وجود داشته اند، به از لحظه ای که آدم اتحادیه روح خود را با شکست روح خالق با کناره گیری از ویل الهی به آخرین مردی که وجود خواهد داشت روی زمین.
I به دنبال دادن به افتخار خدا، شکوه، تسلیم، و غیره.
-از همه ي ذهن ها ایجاد شده است.
من همین کار را برای دانشکده های مختلف و حواس مختلف انسان،
- احضار در من کسانی که از همه موجودات.
من این کار را در مهربان انجام آیات خدای من که در آن همه چیز است و به که هیچ چیز فرار نمی کند،
حتی چیزهایی که وجود ندارند نه در حال حاضر.
در حالی که من این کار را انجام می دادم، یک صدا که از این بی رویه می گوید:
به عنوان اغلب به عنوان یک روح وارد به وی خواهد شد
دعا کردن، کار کردن، عشق
یا تا در هر چیز دیگری بیم داشته باشد،
این باز می شود بسیاری از راه های موجودی به خالق.
دیدن موجودی که به او
تفرقه نیز باز می شود راه برای دیدار با موجودی خود را.
در این برخورد، موجود
- تقلید از فضیلت خالق آن،
-جذب در آن زندگی خود و
-وارد کامل تر به رازهای وی عالی.
همه آنچه موجود به دست می آورد دیگر انسان نیست اما الهی.
این به تولد آسمان طلایی جایی که تواهل
به جلو می آید و
به نظر می رسد به جلو به شگفتی هایی که او در موجود می بیند.
به این ترتیب، در من ویل، موجود
-به من نزديک ميشي
-اهدافم رو انجام بدم و
-با هدف خلقت.
بعدش، خودم رو پيدا کردم در بدن من.
من در ايالت خودم بودم معمولاً وقتي که، ناگهان، بدنم رو ترک کردم. او به نظر می رسید به راه رفتن در یک جاده بسیار طولانی که در آن من ملاقات بسیاری از مردم که بینایی وحشتناک بود تحمل کردن.
برخی از ظاهر شیاطین را در خود جای داده بود. آنهایی که خوب مردم نادر بودند.
جاده خيلي طولاني بود که بی پایان به نظر می رسید. خسته، دوست داشتم برگرد به بدنم
اما شخص نزدیک من مانع از من از انجام این کار ، گفت : به من :
"به وجود می آیند و راه رفتن.
شما باید برای رسیدن به آغاز و، برای رسیدن به این هدف، شما باید از تمام نسل ها عبور کنید.
شما باید همه آنها را به خاطر آنها را مشاهده کنید. را به خالق.
آغاز شما خدا است و شما باید رسیدن به آن نقطه از ابدیت که در آن یکهو انسان خلق شده
تا به او افتخار و افتخار بدهد برای کار خلقت او و بازگرداندن همه هماهنگی بین خالق و موجود."
قدرت برتر من ساخته شده ادامه خواهد داد و،
متاسفانه من مجبور شدم تمام گذشته ها رو ببينم و آینده زمین: یک دید وحشتناک.
بعدش، من پيدا کردم عیسی مسیح شیرین.
خسته شدم، رفتم دنبالش در آغوش او گفت :
عشق من، چه راه طولاني مجبور شدم مرور کنم!
من تصور می کنم که وجود دارد قرن ها از زماني که تو رو ديدم، حمايت من! »
پر از عشق، عیسی من می گوید:
"اوه آره! دخترم، استراحت کن در آغوش من. برگرد به شروع کارت
من با اضطراب منتظر تو بودم که دریافت از شما ، در من خواهد شد ،
-همه اون خلقت براي من باید و
-بهت مي دم، به ويه من
تمام چيزي که بايد بهش اعطا کنم خلقت.
فقط وی خواهد شد من می تواند نگه دارید حسادت و تضمین همه چیز خوب من می خواهم به به موجودات.
خارج از وس ميل من، من مزایای در معرض خطر و ضعیف محافظت می شود.
'در ویه من، فراوانی وجود دارد.
و من می خواهم به یک موجودی خاص که من می خواهم به همه. من می خواهم تمام خلقت را در شما تمرکز کنم،
قرار دادن خود را در بالای خلقت از انسان.
عادت من به مصالحه است یک به یک اساس، به عنوان تنها با یک هیچکس.
چيزي که من به اين يکي مي دم هیچ کس، من می خواهم آن را به هر کس دیگری اعطا کند. در از طریق او، همه دیگران به دست آوردن برکت من.
"آه! دخترم، من خلق کردم انسان به عنوان یک گل است که باید رشد کند، تبدیل به رنگارنگ و در تبه من عطر.
با کناره گیری از ویه من مرد مانند یک گل قطع شده از خود شد ساقه.
تا زمانی که او در او باقی می ماند ساقه
- گل زیبا، روشن در رنگ و بسیار خوش عطر است.
از ساقه اش قطع شده، محو می شود، رنگ خود را از دست می دهد، زشت می شود و بوی بدی می دهد.
سرنوشت اين بود انسان و این علت درد من است
چون من خيلي ميخواستم این گل در خدای من رشد می کند برای من به شادی در او!
"حالا، با استفاده از همه چیز من،
من می خواهم اطمینان حاصل شود که این گل برش رشد می کند دوباره با پیوند آن را به بوم از تنوع من.
اما من یک روح مایل می خواهم تا اونجا زندگي کنم این روح، رضایت، دانه خواهد بود. استراحت خواهد شد با من خواهد شد متوجه خواهد شد.
سپس من دوباره در آفرینش خوشحال خواهم شد. من هستم سرگرم با این گل مرموز و
من آنچه را که انتظار داشتم پیدا خواهم کرد خلقت"
من داشتم عذاب های بزرگی رو می دیدم تقریبا کاملا از عیسی شیرین من دفع.
صدا غیبت بدون امکان یکشهدت وحشتناک است بهشت را به زور، به عنوان مورد برایشهدا -که درد و رنجشون رو شيرين مي کنه .
از هم جدا شوند عیسی مسیح یک شهره دلخراش است که یک مرتد را باز می کند بين روح و خدا
یک احساس می کند خود را در حال مرگ، اگر چه مرگ نمی آید.
اوه! خدای من! چه بدبختی!
در حالي که من همه جا بودم در این دهانه رنج، احساس کردم عیسی حرکت در من و من به او گفتیم، "آه! عیسی من، شما من را دوست ندارم بیشتر! »
اون به من توجه نکرد
اون به نظر من عذاب مي داد نگه داشتن در دست او یک شی سیاه و سفید است که او در مورد پرتاب به موجودات.
سپس او قلب من را به او در زمان دست ها و آن را محکم فشرده، سوراخ کردن آن. من از اين استقبال کردم رنج به عنوان یک تسکین و به عنوان یک عطر در مقایسه با رنج جدا شدن از او.
اوه! همانطور که من می ترسید او مرا از بین ببرد این رنج و من را به ورطه فرو می برد رنج می برد تا از او جدا شود!
بعدش، اون بهم گفت:
"من دختر، من به کلمات توجه نمی کنم. من هیچ اعطا نمی از دستاوردها.
آیا شما فکر می کنید آن را آسان برای پیدا کردن روح که واقعا می خواهد به رنج می برند؟ اوه! همانطور که هست دشوار!
آنها می گویند که آنها می خواهند رنج می برند اما،
-به محض اينکه اونا به اين مشکل برسند مجازات،
-اونا فرار کن.
چگونه آنها می خواهند خود را آزاد!
I همیشه تنها در رنج من باقی می ماند!
همچنین، زمانی که من پیدا کردن یک روح
-کسي که از رنج و عذاب فرار نمي کند
-کي می خواهد مرا در رنج و عذاب خود نگه دارد،
انتظار بی مورد برای من به نان رنج را به ارمغان می آورد، آن را به من می دهد از عشق
و به من سخاوت می دهد عجیب نسبت به او، به نقطه ای از بهشت شگفت آور و زمین.
آیا شما باور دارید که من بی احساس باقی می ماند به حقیقت،
-در حالي که تو از هم جدا بودي از من،
-تو می خواستی که من تو رو بیاورم رنج من؟ »
در طول که او این را گفت، او به من اشاره کرد که ساکرامنت برکت گذشت تو خيابان
او بوسه سخت من و من از او پرسید :
"عیسی من، چه اتفاقی می افتد؟
کجا می روید و کی هستید در؟ »
او متاسفانه پاسخ داد:
من ميرم به خانه ي يکي بیمار، توسط یک جلاد روح حمل می شود." ترس بهش گفتم:
"عیسی مسیح، چه می گویی? چگونه می توان یکی از وزرای خود را جلاد روح؟ »
او پاسخ داد:
وی افزود: "تعداد زیادی جلاد روح در کلیسای من! او اونا هم هستن
-کسانی که به پول و
-کسي که روح ها رو از خودم در ميون مي بره نمونه های بد خود را.
به جای کمک به روح خود را از تمام آنچه که از زمین است جدا، آنها را به عقب حتی بیشتر متصل.
اونجا کسي هست که به جای پاک کردن روح ها، آنها را تغییر دهید.
او جلادهایی هستند که خود را وفدا می کنند
-سرگرمی ها، لذت ها، پیاده روی یا دیگر.
آنها روح را منحرف می کنند و نه که
تا آنها را گرد هم بیاورند و آنها الهام بخش عشق به نماز و تنهایی.
اینها همه راه برای تحریک روح.
چگونه آن را می شکند قلب من از ببینید که همان
که قرار است به آنها کمک کند خود را به آنها فشار می آورد به خراب کردن! »
عدم وجود عیسی شیرین من است تمدید شده است.
بالاخره اومد و من بهش گفتم: «به من بگو، عشق من، چه جرم من به شما انجام داده اند به طوری که آیا شما اینقدر از من دور می ماندید؟ اوه، چطور اين رنج قلبم رو مي شکنه! »
عیسی جواب داد: «شاید تو از وثیح من کناره گیری کردی؟ »
که من به آن پاسخ دادم بلافاصله:
"نه، نه" بهشت من محافظت از چنین ننگ! »
عیسی مسیح از سر گرفته شد:
"پس چرا ازم مي پرسي؟" چطور ممکنه بهم توهین کنی؟
او تنها زمانی که روح از من عقب نشینی می کند، وجود دارد و خواهد شد.
دخترم، کاملاً در اختیار داشتن من، شما باید در درون همه شما را ایالات ذهن همه موجودات. این چه اتفاقی برای مادرم و من افتاد انسانیت خود را.
چه تعداد از درد و رنج و ایالات ذهن شده اند محور در ما!
در بعضي موارد، من مادر عزیز در حالت ایمان خالص باقی ماند در حالی که بشریت ناله من بود خرد شده
تحت بار عظیم از همه و همه رنج های موجودات.
اما، در حالي که من رنج مي بردم
من قدرت همه چيز رو داشتم کالا بر خلاف بدبختی از موجودات.
مادر عزیزم ملکه ایمان باقی ماند, امید, عشق و نور
از به گونه ای که او می تواند بدهد
ایمان، امید، عشق و نور به همه. که قادر به انجام این کار،
او باید مرکز اول در خود تمام بدبختی از موجودات
و با استعفا و عشق
-بد رو به خوبي تغيير بدي
-تاريکي در نور
-سردی در آتش
ويه من اينه پري
هر کسي که می خواهد در او زندگی می کنند باید اقتدار بیش از همه کالا را ممکن و قابل تصور
تا حدی که ممکن است برای یک موجود.
که از کالاهای من می توانم به همه اعطا! يا مادرم
اگر ما ندهیم، این چون هيچکس نمي خواد دريافت کنه ما می دهد چرا که ما ما همه چيز رو رنج داديم
در طول که ما روی زمین بودیم،
خانه ما در پر بودن از وات الهی.
به تو برميگرده
- به دنبال همان مسیر به عنوان ما و
-جايي که ما چوکی های ما را گرفت.
آیا شما فکر می کنم که زندگی در ما ویل
-يا یک چیز کوچک یا آن
-مثل هر زندگي ديگري است حتي مقدس؟
نه نه! خودش است. او شما باید همه چیز را در بر داشته باشد.
انگار چيزي گم شده
پس نمی توانید بگویید که در آن زندگی می کنید پري وسايه ي ما
بنابراین، توجه داشته باشید و سفر خود را با وسع ابدی ما ادامه دهید.
احساس کردم در ويلي ابدي وقتي که من رو به سمت اون مي کشه، شيريني من عیسی مرا از بدنم بیرون آورد و مرا به دیدن آسمان ها وا داشت. و زمین.
او به من گفت:
"دختر محبوب، با ويليت بزرگ ما، ما داريم خلق ماشین بزرگ جهان، آسمان، خورشید، اقیانوس ها و هر چیز دیگری که به عنوان هدیه بدهد.
اما به کي؟ به کسانی که آیا ما خواهد شد.
همه چیز به آنها اعطا شد به عنوان فرزندان مشروع ما. ما این کار را با احترام به عزت آثار ما.
ما آنها را به غریبه ها یا کودکان نام قانونی.
چون آنها ارزش بزرگ این هدایا را درک نمی کنند، و نه آنها که اونا از مقدسات ما قدردانی نمی کنند کار می کند. بلکه، آنها را نفرت و هدر دادن
با ارائه این هدایا به ما فرزندان مشروع، وی خواهد ما، که زندگی آنها است قابل صحت، باعث می شود آنها را درک تمام چهره های ما عشق از طریق خلقت آشکار.
برای همه چیز ایجاد شده بیان یک چهره خاص از عشق ما.
پس اونا بايد به ما پول پس بده به ما عشق، شکوه و افتخار برای هر یک از این جوانب از عشق ما.
بنابراین هماهنگی بین ما، ما آنها را نزدیک تر و نزدیک تر.
اگرچه کسانی که متوجه نمی شوند نه ویل ما به نظر می رسد برای لذت بردن از این هدایا ، آنها به عنوان رستنده و کودکان نامشهور.
همانطور که ویل ما باقی نمی ماند نه در آنها،
آنها درک کمی یا نه عشق ما برای آنها خود را از طریق خلقت آشکار،
و نه منافع بزرگ است که شامل وی خواهد شد.
بسیاری حتی نمی دانند نه اینکه چه کسی همه این چیزها را خلق کرده باشد. آنها خارجی هایی که اگر چه در میان این همه کالا زندگی می کنند، نمی خواهم آنها را به عنوان ما به رسمیت ب شناسد.
در مورد يه پسر قانوني
من پدر آسمانی هدیه بزرگ از همه داده است جهان به انسانیت من.
چيزي نيست که من براي اون نکنم آیا متقابل ارائه نمی دهد،
هدیه برای هدیه، عشق به عشق.
بعدش مادرم اومد ستاره ای که کاملا می دانست که چگونه به ارتباط با را وارد کنید خالق آن است. علاوه بر این در حال حاضر فرزندان از من خواهد شد.
همه از خلقت exults در شادی، مشهور
و، با من، در شما به رسمیت شناختن دختر مشروع از عالی خواهد شد.
همه موجودات به شما خواهد دوید،
- نه فقط به شما آرزو می کنم خوش آمدید
-اما برای اینکه بهت اعتماد کنم، از خودت دفاع کن و خود را هدیه ای از خالق خود در نظر بگیرید.
آنها رقابت خواهند کرد
به شما ارائه جنبه های مختلف از عشقی که چیزها را خلق می کند.
یک موجود به شما هدیه ای از زیبایی خود را خالق با عشق مرتبط با او.
یکی دیگر از شما هدیه ای از ارائه قدرت با عشق مرتبط با آن.
و این مورد برای هدایا خواهد بود
حکمت و خوبي چيه مقدسات، نور، خلوص، با بخش های خاصی از عشق در ارتباط با این ویژگی های الهی.
بنابراین، همه شکسته خواهد شد موانع بین روح و خدا.
قرار داده شده بین آسمان و زمین، روح خواهد آمد به دانستن اسرار مختلف عشق که در خلقت یافت می شود و به مخزن تمام هدایای خدا تبدیل خواهد شد.»
من عیسی شیرین من همراه در رنج های او،
در به خصوص کسانی که او در باغ تجربه از Gethsemane.
در حالي که با اون همدردي مي کردم او در من هم زده و به من گفت:
دخترم
من پدر آسمانی آغازگر رنج های انسانیت من. او فقط قدرت ایجاد رنج و دم کردن آن را داشت تا آنجا که لازم بود به پرداخت بدهی موجودات.
در آنچه به موجودات مربوط می شود،
-درد و رنجی که در من دارند داد ثانویه بود. چون اونا هيچ قدرت بر من،
و نه می تواند آنها را ایجاد رنج و عذاب در خواهد شد. پدر آسمانی در موجودات نیز به همین ترتیب عمل می کند.
در خلقت، توسط مثال
اولین کار انجام شده در روح و بدن انسان از طریق پدر الهی من بود.
چه هماهنگی و شادی وجود دارد سپرده در طبیعت انسان!
همه چیز در انسان هماهنگی است و خوشبختی.
در نظر بگیرید فقط هیکلش
چه هماهنگی و شادی وجود دارد است!
چشمان او را ببینید، دهان او صحبت می کند، او پا راه رفتن.
دست های او را انتخاب کنید و دستکاری چیزهایی که پاهای او اجازه داد تا او را برای رسیدن به.
اما اگر چشمان او می تواند پس از آن که او دهان به بیان خود را ندارد، و یا اگر او پا راه رفتن و دست به دست گرفتن،
آیا این عدم هماهنگی و خوشبختی؟
در نظر بگیرید در حال حاضر روح انسان، با وسع خود، روشنی خود و حافظه اش
که از هماهنگی و شادی آن را شامل!
طبیعت انسان (بدن و روح) واقعا بخشی از هماهنگی ابدی است. خدا یک انسان در روح و بدن انسان خلق کرد، یک ادن کامل آسمانی.
سپس او را به او داد ادن زمینی به عنوان یک خانه. همه چیز در طبیعت انسان هماهنگی است و خوشبختی
اگرچه يه کاري کرده این هماهنگی و شادی را آشفته کرد،
آن را نابود نمی کاملاً چیزهای خوبی که خدا خلق کرده بود در انسان.
همانطور که خدا خلق کرد دست خود را هماهنگی و شادی از موجودات،
او در من ایجاد همه رنج لازم
-به مکمل بی ارزشی انسان و
-برای جبران خوشبختی و هماهنگی از دست داده است. پس این برای همه موجودات است.
وقتي به يکي از اونا زنگ مي زنم ویژه مقدسات و یا ماموریت خاص، این دست خود من است که در کار است روحش
- دادن او را در یک زمان رنج و عذاب
-به یکی دیگر از عشق و یا دانش از حقایق آسمانی.
آنقدر بزرگ حسادت من است که من نمی اجازه دهید هیچ کس دیگری به او دست بزند. اگر اجازه بدهم موجودات برای انجام کاری به این روح انتخاب شده همیشه ثانویه است. من سابقه دارم و من آن را بر اساس نقشه ام شکل می دهم."
من به خاطر نگران بودم از عدم وجود عیسی شیرین من و من به خودم گفت:
'چه کسی می داند که شر است که در من و از آن عیسی پنهان برای اجتناب از ناخوشایند؟" در حال حرکت در من،
اون بهم گفت:
"دخترم، علامت
که هیچ شری در روح وجود ندارد و
که آن را به طور کامل پر از خدا،
این که هر اتفاقی که از داخل یا بیرون برای او می افتد او را به ارمغان می آورد هیچ لذتی.
تنها لذت او از من و در من.
که درست است نه تنها با توجه به
-به چيز سکولار
-بلکه به چيزها مقدس
-مردمان باهو،
-مراسم مذهبی
-موسيقي و ...
براي اين روح
همه این چیزها سرد هستند، بی تفاوت و به نظر می رسد به او تعلق ندارد. دلیل برای این بسیار ساده است:
اگر روح کاملاً پر از من، آن را با لذت من پر شده است. لذت های دیگر جایی برای جا دادن در پیدا نمی کند.
به همان زیبایی که هستند، روح به آنها جذب نمی شود.
به نظر ميرسه که اونا بر اون مرده اند
از طرف دیگر، روح که من خالي نيستم
وقتي که اون می آید در تماس با چیزهای زمینی، او را تجربه
- لذت اگر آن را در مورد چیزهایی است که او را دوست دارد و
- ناخوشایند اگر آن است چیزهایی که او دوست ندارد.
بنابراین ، آن را در یک چرخه است مستمر از لذت و ناخوشایند.
مثل لذت هایی که نمی آیند نه از من
- آیا آخرین نیست و
-اغلب به غم و اندوه
روح خوشحال است در لحظه و غمگین بعدی.
در یک نقطه، او قابل اعتماد است و در یک نقطه، لحظه بعد، به خودش کناره گیری کرد. این است که خالی بودن روح که باعث این تغییرات و تغییرات خلق و خوی.
همانطور که برای شما، آیا شما پیدا کردن هر لذت بردن از آنچه در اینجا بر روی زمین وجود دارد؟
برای چه پس آیا شما می ترسید که شر در شما وجود دارد، که در نتیجه آن آیا من پنهان برای جلوگیری از ناخوشایند؟ هر جا من هستم، هیچ ناخوشایند نمی تواند وجود داشته باشد."
من پاسخ دادم:
"عشق من، من را ندارد لذت در هیچ چیز زمینی، مهم نیست که چقدر خوب است.
شما می دانید که بیش از من.
چگونه می توانم لذت ببرید به هر طریقی اگر درد از عدم حضور شما
-من رو جذب میکنه
-من رو تلخ میکنه تا در اعماق وجودم و
-باعث ميشه همه چيز رو فراموش کنم به جز از محروم بودنت رنج مي بري؟ »
عیسی مسیح از سر گرفته شد:
"این به شما تایید می کند که شما در من و پر از من
لذت این قدرت را دارد:
-انگار که من هستم ، اون موجودی در من;
-انگار طبيعيه، روح رو از بين مي بره در انسان ها؛
- اگر از احساسات می آید ، آن را منجر روح به شر.
احساس لذت ممکن است به نظر می رسد یک چیز بی ضرر؛ با این حال آن نیست : آن است که برای اولین بار حرکت
-براي خوبي يا
-براي شر.
بیایید ببینید که چرا این است که:
چرا آدام اشتباه کرد؟
چون که او از لذت بردن از تفرقه رو به رو شد
برای آن میوه وقتی که ایو او را با میوه ممنوعه ارائه شده و به او گفت: بخورش
در چشم از میوه، او لذت تجربه.
و او از سخنان ایو خوشحال شد که او مثل خدا خواهد بود اگر او آن را می داد.
او لذت در خوردن آن در زمان و این لذت بردن از اولین بود حرکت سقوط او.
اگر برعکس، او تجربه کرده بود
-وقتي به اون نگاه مي کنم،
-ناراحتی در شنیدن کلمات ایو و
-از نفرت تا به خوردنش فکر ميکردم، اون نميکرد
در عوض، او می توانست انجام اولین عمل قهرمانانه از زندگی خود را
-مقاومت در برابر ایو و
-با اصلاح کردنش
اون تاجش رو نگه مي داشت وفاداری به یک
در که اون خيلي بدهکار بود و
که صاحب تمام حقوق به اون
اوه! همانطور که لازم است به باقی می ماند توجه به لذت های مختلف که در روح:
اگر آنها لذت های الهی هستند، آنها به زندگی منجر شود،
اگر آنها انسان هستند و یا از از احساسات، آنها منجر به مرگ است. پس خطری وجود داره تا جریان شر را از بین بریزد.»
ادامه در دولت من معمول
I دعا کنید که عیسی شیرین من را به دیدار روح فقیر من deign.
همه خدا، اون خودش رو آشکار کرد
با دست های مقدسش به من دست زد بارها و بارها.
در جاهایی که او من لمس کرد، اون یه تابلو گذاشت، یه نور. پس از آن، چپ.
پس اولين اعتراف کننده ام حالا مرده، اومد و بهم گفت:
"من می خواهم به این مکان ها دست بزنم. آن جا که خداوند به تو دست زده است.»
واقعا نمی خواستم، اما من به اون اجازه دادم که قدرت اعتراض داشته باشه وقتي اين کارو کرد نور که عیسی در من باقی مانده بود لمس کردن خود را به او ارتباط برقرار کرد.
در هر لمس اضافی - به مکان هایی که عیسی مسیح به من دست زده بود، نور بیشتر به او حمله کرد.
من شگفت زده شدم و اعتراف کننده ام به من گفت:
خداوند مرا فرستاد برای پاداش دادن به من برای ارزش های به دست آمده وقتی که من آمد به شما در خیریه.
حالا داره براي من تغيير ميکنه در پرتو شکوه ابدی."
بعدش، دومي من اعتراف کننده، که او نیز درگذشت، آمد به نوبت اون بود او به من گفت: «به من بگو که عیسی به تو چه گفت.
من می خواهم آن را بشنون به طوری که نور از این حقایق می پیوندد نور از حقایق بسیاری از جمله عیسی مسیح در طول زندگی من با شما صحبت کرد و با آن من پس از آن حامله شد.
خداوند مرا فرستاد دریافت پاداش برای من به دست آورد با مایل به شنیدن حقایق خود را در طول عمر من.
اگر فقط شما می دانستید چه یعنی شنیدن حقایق الهی! چه نوري جذاب آنها شامل!
مزایای خورشید هستند تحت الشعاع مزایای سخنران از این حقایق و یا گوش دادن به آنها.
شما باید ضرب خود را تلاش برای آنها را شناخته شده به کسانی که می خواهند آنها را بشنون.
پس اون بهت چي گفت؟ »
من به یاد آنچه عیسی مسیح در مورد خیریه به من گفت، من اونو به اون گفتم
با این کار، حرف های من تغییر کرد. در نور و این نور او را احاطه کرده است. بسیار خوشحال، اون رفت
در حال حاضر این چیزی است که عیسی مسیح در مورد خیریه به من گفت:
دخترم، خیریه می داند که چگونه همه چیز را به عشق تغییر دهید.
آتش را در نظر بگیرید: می تواند تبدیل انواع مختلف چوب و چیزهای دیگر در آتش. انگار قدرت تغيير همه چيز رو نداشت؟ در آتش، آن را نمی خواهد شایسته نام آن است.
همین کار را برای روح می رود: اگر او همه چیز را به عشق تبدیل نمی کند،
چیزهای ماوراط طبیعی و چیزهای طبیعی،
شادی و اندوه و همه که او را احاطه کرده است، او نمی تواند ادعا برای داشتن خیریه واقعی."
در حالي که اون اين رو ميگفت بسیاری از شعله های آتش
-از دست اون فرار کرد قلب
پر از بهشت و زمین
-بعدش تو یه شعله متحد شدیم
وی افزود:
"شعله های مداوم از قلبم بيا بيرون به یکی از آنها عشق را،
به دیگری مجازات ، به یکی دیگر از نور،
به یک قدرت دیگر، و غیره.
اگر چه آنها عملکردهای متفاوتی دارند، این شعله ها از همه از کوره عشق من و هدف اصلی آنها این است که ارتباط عشق به موجودات.
بنابراین، آنها را به شعله ادغام منحصر به فرد. باید برای موجودات:
اگرچه آنها کارها را انجام می دهند متفاوت, هدف نهایی خود را باید عشق.
بنابراین، اقدامات خود را تبدیل به شعله های کوچکی که با هم متحد شده اند، شعله بزرگی را تشکیل می دهند که همه چیز را می سوزاند و همه چیز را به من تبدیل می کند.
در غیر این صورت این موجودات دارای خیریه واقعی نیست."
من فقط محبوب من دریافت کرده بود عیسی مسیح در بزرگ داشت مقدس. من کاملاً جذب به مقدس ترین خواهد شد خدا وقتی تمام اعمال او را به من هدیه کرد زندگی زمینی،
مانند اگر آنها در حال برآورده شدن بودند.
اون بهم اجازه داد ببينم
-موسسه از مقدسات از ایشایست
-و اون همون چيزي که به خودش داد خودش
چه شگفتی، چه بیش از حد عشق این ارتباط با خودش بود! ذهن من بود اشتباه گرفته شده توسط چنین یک کار بزرگ است.
عیسی شیرین من به من گفت:
دختر محبوبم ويلي عالی، ويلي من همه چيز رو داره
این تبدیل هر فکر الهی در عمل و اجازه می دهد تا هیچ چیز برای فرار از او.
هر کسي که در وي خواهد بود می خواهد به منافع شناخته شده آن است.
من می خواهم شما را به دانستن دلیل که من می خواستم خودم را دریافت خواهید کرد زمانی که من موسسه ساکرامنت من از عشق.
این یک معجزه غیر قابل درک است به روح انسان:
که انسان دریافت وجود عالی
که بی نهایت بودن در یک وجود محدود محصور شده است و
-که ، با این حال ، او وجود دارد دریافت می کند افتخاری که به او تعلق دارد و در آنجا خانه ای شایسته او می یابد،
این یک راز است اگر غیر قابل درک به ذهن انسان
که حتي يه هيول، کي با این حال در این مراسم و در رازهای دیگر اعتقاد داشتند،
ناراحت کننده شد و تمایل به باور نیست.
اونا فقط به ادامه ي خيلي از تمايهات من
در نهادن باغ، من مجبور بودم به همه چيز فکر کن از اون زماني که اون موجود قرار بود به من برسونه
-عزت، عزت و مناسب است که تنوع وجود داشته باشد. پیدا کردن.
همچنین، دخترم، وقتی که من موسسه این ساکرامنت بزرگ، ویول ابدی من،
در اتحاد با ويه انساني من
ساخته شده در حال حاضر برای من تمام میزبان هایی که تا زمان زمان پایان.
من به همه آنها نگاه کردم و مصرف یکی پس از دیگری.
من در هر زندگی من دیدم ساکرامنت پر جنب و جوش و مشتاق به خود را به موجودات.
انسانیت من، به نام تمام خانواده انسان،
فرض تعهد برای همه به دریافت و
به خودی خود یک محل خانه فرض برای هر میزبان.
تواهين من، که بود جدا شدنی از انسانیت من، احاطه هر میزبان ساکرامنتال
-افتخار،
-از ستایش و
-برکت الهی
به طوری که ایحضرت ممکن است به قلب با عزت دریافت مورد نظر.
هر میزبان ساکرامنت برای من بوده است به من داده شد و محل زندگی بشریت من شد.
هر کدام با این راه افتادن سرمایه گذاری شد به خاطر توهين من افتخار مي کنم در غیر این صورت، چگونه آیا من می توانستم به موجودی فرود می آیم؟
فقط با دريافت من بود خودم در این راه
-که من نجات دادم عزت و افتخار با توجه به من و
-که من یک خانه شایسته شخص خود ساخته ام.
این به من اجازه داد که تحمل کنم
-فحش دادن
-بی تفاوتی،
-بی اتش و
-بی ارزشی موجودات.
اگر من خودم را دریافت نکرده بودم، من نمی توانستم فرود آیم در موجودات. آنها نمی توانست راه را داشته باشد و نه وسیله ای برای دریافت من.
این روش من برای انجام کارها است برای هر یک از آثار من.
من این عمل را یک بار در دادن آن زندگی برای همه بار دیگر آن را تکرار خواهد شد.
همه تمرین ها متحد به عمل اول به عنوان اگر آن را یک عمل واحد بود.
به این ترتیب است که قادر به ظهور از من خواهد شد ساخته شده است من در آغوش همه قرن ها
اون باعث شد همه چيز رو حاضر کنم ارتباط برقرار و تمام میزبان های ساکرامنت.
I خودم را برای هر یک دریافت کرد.
چه کسی می توانست چنین باور عشق بیش از حد؟
قبل از فرود به قلب موجودات، من خودم را به منظور دریافت
- برای حفاظت از حقوق الهی من ، و
- قادر به ارائه من هيچکس به موجودات
به همان اندازه
من می خواستم برای سرمایه گذاری موجودات از همان اعمالی که در دریافت خودم انجام داده ام،
-به اونا اعتماد کن مقررات مناسب و تقریبا حق دریافت من." با شنیدن این کلمات عیسی مسیح، من بسیار بود شگفت زده و در آستانه شک.
عیسی مسیح افزود:
"چرا شک داري؟
اين کار نيست؟ از یک خدا؟
این عمل، هر چند که یک عمل بود منحصر به فرد، آیا او به همه دیگران منجر شود؟
راستی اين طور نبود؟
-براي اينکارم
-براي زندگي من روي زمين و
-به خاطر اشتیاق من؟
من فقط يکي رو ترسيدم زمان، من یک زندگی کرده اند و تنها یک رنج می برد اشتیاق. با این حال من در اینکار ، زندگی من و اشتیاق من برای همه و برای هر یک به طور خاص.
آنها هنوز در عمل برای هر موجود
انگار، در این لحظه، من من را ترسیم کرد و من از اشتیاق خود رنج بردم.
اگر این طور نبود، من نه به عنوان یک خدا بلکه به عنوان موجودی که عمل می کنند،
نه در اختیار داشتن قدرت الهی نیست،
نه می تواند رسیدن به همه و نه می تواند آن را به همه بده.
حالا، دخترم، من تو رو ميخواهم صحبت از یکی دیگر از بیش از عشق من.
موجودی که به انجام من ویل و زندگی در آن می آید به آغوش همه اعمال انسانیت من.
چون من خيلي مشتاقم که اون موجود مثل من
از زماني که اون و من و ویل یکی است،
-ويول من خوشحال مي شود و، لذت داشتن،
-اون موجود رو به اين موجود سپرده ميده تمام خوبی هایی که در من است، از جمله میزبانان ساکرامنتال.
من ویل که در مخلوق است، آن را با افتخار احاطه کرده است الهی و شایسته.
من به اون اعتماد دارم چون من او را سرپرست ساخته شده
از همه ي داري هام، از همه ي داري هام کار می کند و حتی از زندگی من."
مثل همیشه، من عاشق عشق من به صورت صلیبی، به او گفت:
"من به شما وارد خواهد شد یا، بلکه، دست خود را به من بده
و خودت مرا در از روی هديه ات، تا من نکنم ممکن است هر چیزی است که اثر مقدس ترین خود را انجام دهد "وي".
وقتي داشتم اين رو ميگفتم، من با خودم فکر کردم:
"اگر وسوال الهی همه جا هست و من در او هستم، چرا من می گویم: "من به وی خواهد شد خود را وارد کنید"؟ »
در حال حرکت در من، عیسی شیرین من به من گفت:
"من دختر
تفاوت بزرگی وجود دارد بین کسی که به سادگی عمل می کند یا دعا می کند،
-چون، طبیعتاً، ویئل من همه جا هست و همه چيز رو در بر مي ه و کسی که با شناخت و به انتخاب خودش
وارد قلمرو وی خواهد شد عمل و دعا.
بیایید به یک مثال نگاه کنیم.
وقتي خورشيد زمين رو بهم مي زنه همه جاها مقدار مساوی دریافت نمی کنند از نور و گرما. در بعضی جاها، وجود دارد از سایه و به دیگران نور مستقیم و بیشتر است شدید. موجودی که بیشترین دریافت را دریافت می کند چه چیزی است نور و حرارت:
کسی که در سایه است یا اوني که تو بازه؟
اگرچه نمی توان گفت که وجود ندارد بدون نور در سایه، آن را باقی می ماند که نور روشن تر است و گرما شدید تر در مکان کشف شد. در واقع، اشعه خورشید سیل این مکان ها و جذب آنها.
اگر خورشید هوشیار بود و موجودی که در معرض اشعه های سوزان خود قرار دارد به او از طرف همه گفت:
"من از شما تشکر می کنم، ای خورشید، برای نور خود و برای تمام مزایای شما برای ما آورده شده توسط تابش زمین. به نام تمام موجودات من به شما سپاسگزاری برای همه خوب شما انجام دهد، ".
که افتخار، چه افتخار و لذت خورشید را از دریافت نمی این موجود!
اگر چه درست است که من خواهد شد است در همه جا، روح ساکن در سایه خود را از خواهد شد نمی تواند شدت نور را تجربه کند از من خواهد شد، نه گرمای آن و نه تمام منافع آن است.
از طرف دیگر، روح که وارد در وییل من سایه خود را ناپدید می سازد خواهد شد.
بنابراین نور ویول من بر او می درخشد و او را در بر می گرفت و آن را به خود تبدیل می کند.
روح در من همه جا بود ابدی ویل به من گفت:
"ممنون، ای مقدس و عالی برای نور خود را و برای تمام منافع شما ما را با تکمیل بهشت و زمين نور تو
در نام از همه، من به شما سپاسگزاری برای همه برکت خود را."
بنابراین ، من احساس می کنم بسیار افتخار، افتخار و لذتی که هیچ چیز با هم مقایسه نمی کند.
دخترم، چند تا شر به روحي که در سايه ي خود زندگي مي کند این سایه او را سرد می کند و او را به بی شرمی فرو می رود و تورپور.
این برعکس روح است کسی که در پرتو وی زندگی می کند."
بعداً، بدنم رو ترک کردم و دیدم که یک بیماری مسری آمد،
-که شامل کارانتین بسیاری از مردم.
ترس و بسیاری از دیابت از نوع جدید شایع بود. امیدوارم با این حال، که عیسی مسیح است که توسط شایستگی دلخراش از با ارزش ترین خون او.
داشتم به عشق بزرگ فکر ميکردم از عیسی شیرین من.
او باعث شد همه موجودات متحد در یک شبکه را ببینم از عشق و او به من گفت:
دخترم
در خلق انسان، من از خودم در آوردم بسیاری از دانه های عشق
در هوشمندی او، چشمان او، او دهان، قلب، دست و پا. من دانه قرار داده عشق در تمام شخص خود را.
مانند مجبور شدم از بيرون عمل کنم
I قرار داده شده خودم و همه چیز ایجاد شده، در مقابل او، به جوانه و رشد اين دانه ها طبق ميل من
توسط خداي ابدي خود را از خود نشان دادم این دانه ها ابدی هستند. بنابراین انسان در او عشق ابدی.
عشق ابدی است که همیشه در جستجوی بازگشت عشق ابدی.
ميخواستم
-داخل انسان به عنوان یک دانه و
-جدا از اون به عنوان کارگر
به منظور رشد در او درخت از عشق ابدی من.
چه سود مرد چشم هاش رو از بين مي بره تا ببينه
اگر او یک منبع نور خارجی که اجازه می دهد چشمان او برای دیدن؟
همین امر به ذهن،
اگر او کلمات برای بیان ندارد فکر او، هوشمندی او بی ثمر است. و همین طور.
من دوست دارم هر دو مرد و نه تنها من در او سپرده بذر عشق ابدی من، اما من آن را به امواج قرار بیرونی از این عشق ابدی همان بیرون در همه خلقت.
بنابراین ، درخشان در چشمان او ، خورشید برای او امواج عشق ابدی من به ارمغان می آورد.
اگر آب لازم برای مهر و موم تشنگی یا غذای او برای برآوردن گرسنگی او، این مواد غذایی امواج عشق ابدی من را برایش بیاور.
در فراهم کردن حمایت از پاهایش، زمین خشک او را به ارمغان می آورد امواج عشق ابدی من. همین امر به گلی که عطر خود را به آن می دهد یا آتشی که به آن گرما می دهد. همه چیز برای او امواج عشق ابدی من به ارمغان می آورد.
من در داخل خانه کار می کنم و خارج از روح برای
-همه همه چیز را به ترتیب قرار دهید،
-همه چيز رو تاييد کن و
-همه چيز رو مهر و موم کن
من به این ترتیب عشق من به او آشکار ابدی به طوری که او می تواند به من بازگشت عشق ارائه ابدی.
همه خلقت قادر است تا مرا با عشق ابدی دوست داشته باشد زیرا او آن را می پوشد دانه.
اگرچه عشق ابدی من در انسان است، او آن را تجربه نمی کند. چون که، با کشتن این دانه، او کور شد.
اگر آن را می سوزاند، آن را احساس نمی کند حرارت.
اگر او می خورد و می نوشید، او نیست نیروی و تشنگی خود را کاهش نمی دهد. برای، که در آن دانه شده است، هیچ وجود دارد باروری."
من به اون ملحق شدم وساحت مقدس خدا
-با مراجعه به روح هر کدام موجود و
-با ارائه عشق به عشق عیسی من برای هر فکر از موجودات. در حالی که من این کار را انجام می دادم، یک فکر به ذهنم خطور کرد. روح:
"چي آیا مزیت دعا کردن این راه است؟
به نظر می رسد خیلی بیشتر شبیه به مزخرف تر از دعا
حرکت در من، عیسی مهربان من به من گفت:
دخترم
آیا می خواهید بدانید که مزایای این راه دعا کردن؟
هنگامی که موجود سنگریزه از خواهد شد خود را به پرتاب پس، درياي بزرگ تواين من
اگر خواست اون دوست داره
-آب های دریای بی نهایت مون چین و چروک عشق و
-من امواج عشقم رو حس ميکنم بیرون دادن عطر آسمانی خود را;
من لذت ها را تجربه می کنم و لذت عشق من
که در حرکت توسط سنگریزه از خواهد شد از موجود.
اگر اون مقدسات من رو عبادت مي کرد سنگریزه انسان دریای مقدس من را هیجان زده می کند و
من احساس می کنم توسط تازه پاک ترین عطرهای مقدس من.
به طور خلاصه ، همه چیز که انسان در وییل من برآورده خواهد شد
مثل سنگریزه پرتاب شده است در دریای متناقص از ویژگی های من.
و از طریق امواج ایجاد شده
من حس می کنم که ویژگی های خود من به من ارائه می شود و همچنین
افتخار، شکوه و عشق است که،
-به شکلی الهی،
اون موجود به من اينطور ميده
این را می توان در مقایسه با یک مرد بسیار فقیر
که از املاک بسیار بازدید می کند غنی در اختیار داشتن همه چیز، از جمله
-یه چشمه آب سرد
-یک چشمه آب گرم و
-یه چشمه خوش عطر
مرد بیچاره هیچ ربطی به پيشنهاد بده چون مرد پولدار همه چيز داره اما اون هنوز هم می خواهد به لطفا و او را دوست دارم.
چه کاری می تواند انجام دهد؟
او یک سنگریزه می گیرد و آن را به چشمه آب سرد
سپس چین و چروک بر روی آب فرم و طراوت ظریفی بالا می رود.
استاد خانه لذت می برد لذتی که این طراوت به او می دهد و با این از ملکي که داره قدردانی مي کنه برای چه?
چون که آن مرد بیچاره به این فکر بود که آب و آب را به هم زده باشد که یکی از هم می زند بهتر می تواند اجازه فرار از طراوت آن، گرما یا عطر آن.
آنجا می روید چه به این معنی را وارد کنید به من خواهد شد :
حرکت وجود من و به خودم می گویند:
می بینم که چقدر خوب هستی دوست داشتنی، مقدس، بسیار زیاد و قدرتمند. تو همه چيز هستي و من همه چيز رو ميخواهم درون خود را هم بزنید تا دوست داشته باشید و شما را خشنود کنید."
آیا این به نظر شما مقدار کمی از چيزي؟ با این کلمات، او به من عقب نشینی کرد.
فکر کردم:
"عیسی چقدر خوب است!
به نظر می رسد که او واقعا دوست دارد ارتباط با موجودی و طول می کشد که بزرگ لذت بردن از آشکار کردن حقایق خود را.
وقتي يکي رو فاش کرد از آنها، آن را به عنوان یک محرک است که آن را به ارمغان می آورد، توسط عمل می کند نیروی تقریبا مقاومت ناپذیر به فاش کردن دیگران. چه شگفتی! چه عشقی! »
باز هم، عیسی مسیح از بیرون آمد من. وی افزود: "چهره اش را به صورت من نزدیک می کند."
دخترم
شما نمی دانم چه چیزی آشکار من حقيقت ها
پس، تو از من شگفت زده شدی لذت و قدرت مقاومت ناپذیر است که باعث می شود من به خودم را آشکار به موجود.
کسی که به من گوش می دهد و صحبت کردن با من منبع شادی برای من است.
شما باید بداند که وقتی حقیقتی را آشکار می کنم برای اولین بار، عمل من جدید است خلقت.
من دوست دارم بسیاری از آشکار دارایی های بسیاری و اسرار است که در من هستند.
چون من قانوني هستم که اينطور نيست هرگز تکرار نمی شود،
من همیشه می خواهم بگویم یه چیز جدید
من هميشه عاشق هم هستم زیبایی، در شادی، در هماهنگی. بنابراین ، من خسته نمی هیچکس.
من به طور مداوم تمایل به دادن و برای گفتن چیزهای جدید.
نیروی غیر قابل مقاومتی که مرا می سازد فشار می آورد تا خودم را آشکار عشق ابدی من است. من ایجاد در حرکت در سرریز مجموعه از عشق.
هر چیزی که در آن دیده می شود جهان در من بود.
عشق از من آورده من و نور من خورشید را خلق کردیم.
اون از من بيرون آورد مصونیت من و هماهنگی من
و من مستقر آسمان، هماهنگ آنها را با بسیاری از ستاره ها و بدن های ستاره ای.
این چیزها و دیگران من ایجاد شده چیزی جز بازتاب از من ویژگی هایی که از من بیرون آمد.
بنابراین ، عشق من آن را در بر داشت جریان.
و من لذت زیادی از دیدن همه که در من بود پراکنده در ذرات کوچک، معلق در هوا بیش از همه خلقت.
با این حال ، آنچه که شادی من نیست وقتی حقایق خود را آشکار می کنم،
-نه بازتابی از من ویژگی ها ، اما ماده بسیار از کالا
-کي در من هستند،
-کسي که با هيسا از من حرف مي زد نه در سکوت به عنوان چیزهای ایجاد شده انجام!
و از آنجا که حرف من خلاقانه است، چه چیزی شادی من نیست
وقتی حقایق را می بینم که من نشان می دهد به شکل یک خلقت جدید در روح ها!
همان اگر از یک فیات، من چیزهای زیادی خلق کرده باشم. بنابراین با آشکار کردن حقایق من،
-فقط یه فیات نیست که من تلفظ می کنم
-اما حقایقی که من می دانم.
تصور کنید لذت من وقتی که من نشان می دهد حقایق من به روح،
-نه در سکوت
-اما با صداي بلند
با آشکار کردن من حقایق، عشق من می یابد بیرون ریختن آن و مشهور.
و من عاشق اونا هستم کسی که به من گوش می دهد.»
من عیسی شیرین من همراه در ساعات اشتیاق او، به خصوص وقتی که او توسط یهودیان قبل از پیلاتس متهم شد.
این یکی
با اتهامات گذاشته شده راضی نیست در برابر عیسی مسیح،
او را به منظور پیدا کردن مورد سوال دلایل کافی برای محکوم کردن یا آزادی او.
عیسی در صحبت با من در داخل کشور من گفت:
دخترم، همه چيز تو زندگي من
-یه راز عمیق بود و
-یک آموزش عالی
که انسان باید بر روی آن منعکس به منظور تقلید از من.
یهودیان بسیار پر از غرور و مهارت بودند
-به مقدسات وانگو و
- به خود ظاهر مردان صداقت و وجدان
که آنها باور داشتند که این واقعیت ساده تا من رو قبل از پیلاتس بیاورد
با اشاره به اینکه آنها مرا پیدا کردند مسئول مرگ، اون به حرف اونا گوش مي داد و چيزي بيشتر از اين نبود من رو محکوم مي کنه
به طور خاص، آنها در این واقعیت که پیلاتس یک غیر یهودی بود که نمی دانست
نه خدا.
اما خدا تصمیم گرفته بود. در غیر این صورت به منظور
-از هشدار مقامات و
-به اونا اين رو آموزش مي دم
با وجود صداقت و هديه آشکار متهمان به اتهام مجرم
آنها نباید بیش از حد باور به راحتی این متهمان
اما آنها باید بدانند که سوال زیادی به منظور قادر به قضاوت
اگر، در پشت ظاهر نیت خوب،
-اون حقیقت وجود دارد و یا
-حسادت و حسادت و شهوت برای برخی از مزیت و یا افتخار.
بررسی
-مردم رو آشکار مي کند
-ممکنه اونا رو گيج کرده و
-می تواند نشان می دهد که آنها قابل اعتماد نیست.
با دیدن خود را مورد سوال، آنها سپس می تواند ایده مزایای درو رها
تا دیگران را متهم کند. که از آن شر نمی تواند مافوق گناهکار باشد وقتی به مهربانی وانگو اعتبار می کنند به جای فضیلت ثابت شده!
یهودیان بسیار تحقیر شدند
- به راحتی باور نمی شود توسط پیلاتس و
-بايد جواب بده بسیاری از سوالات.
آنها همه تحقیر تر بودند که آنها قادر به دیدن
که او در این قاضی غیر یهودی اصلاح و وجدان بیشتری نسبت به در خانه. علاوه بر این، اگر پیلاتس من رو محکوم کرد
-به خاطر اين نيست که اون به اونا اعتقاد داشت
-اما چون اون کسي نداشت انتخاب به موقعیت خود را از دست دادن نیست.
یک باید بداند که چگونه به بررسی نیت.
که نور به ارمغان می آورد برای آرام کردن خوب و تا بدجنس ها رو گيج کنه
پیلاتس که می خواهد بیشتر بداند به من گفت:
پس تو پادشاه هستي؟ کجا آیا پادشاهی شماست؟"
من می خواستم به او درس دیگری یاد عالی با گفتن، "بله، من پادشاه هستم." با این پاسخ، من می خواستم به او بگویم:
"آیا می دانید پادشاهی من چیست؟
اینها رنج های من، خون من و فضیلت های من.
پادشاهی من خارج از من، اما در من. چيزي که خارج از خودت داري
نه می تواند باشد و نه یک پادشاهی واقعی و نه یک امپراتوری واقعی.
چون آنچه که به بیرونی انسان
می تواند از دست داده و یا ururped و او مجبور خواهد شد که آن را ترک کند.
در حالی که آنچه در فضای داخلی انسان را نمی توان حذف کرد. او در اختیار داشتن ابدی است.
ویژگی های من پادشاهی هستند
جراحات،
تاج از شاخ و
صلیب .
من مثل پادشاهان دیگر
-کي افراد خود را از آنها جدا نگه دارید،
-بدون امنيت و حتي بدون قدرت:
من به مردمم زنگ مي زدم
-که تو زخم هام زندگي کنم
-توسط من تقویت شده رنج و عذاب
-تشنگی را از بین می بریم توسط خون من و
-از گوشت من نشات مي گرفتم
این چیزی است که بر واقعاً
همه حق امتیاز دیگر حق امتیاز برده داری، خطر و مرگ است. در من پادشاهی، یک زندگی واقعی وجود دارد."
چگونه بسیاری از رمز و راز عمیق دروغ پنهان در کلمات من! در رنج، تحقیر و رها کردن همه، در عمل خود را از فضیلت واقعی، روح باید به خودش بگوید:
"این پادشاهی من است که نمی کند از بین نخواهد رفت. هیچ کس نمی تواند آن را از من دور کند یا به آن دست بزند.
او ابدی و الهی است، مانند شیرین من عیسی مسیح. رنج های من او را تقویت می کند.
هیچ کس نمی تواند با من بجنگد که من در آن هستم.
این پادشاهی است صلحی که همه پسرانم باید آرزوی آن را داشته باشند. »
من دعا کردم و تسلیم شدم به طور کامل در آغوش عیسی شیرین من زمانی که فکر بعدی به ذهنم خطور کرد: "من تنها کسی هستم که رنج می برند از جرم آزار دیگران و یک بار برای اعتراف کنندگان من با خسته کردن آنها را با وسایل من و من روابط با عیسی مسیح، در حالی که دیگران آزاد هستند.
هنگامی که آنها وارد حالت رنج می شوند، آنها خود را آزاد می کنند.
با این حال چند بار دعا کردم عیسی مرا آزاد کرد، اما بیهوده.» در حالی که من سرگرم این افکار و بسیاری دیگر،
عیسی محبوب من آمد، همه خوبی و عشق. نزدیک شدن بسیار نزدیک از من، او به من گفت:
دخترم
بیشتر عالی کاری است که من می خواهم انجام دهم،
هر چه بیشتر لازم باشد این است که با موجود انتخاب شده فوق العاده رفتار می شود.
کار رستگاری بزرگترين بود من به عنوان واسطه انتخاب کردم یک موجود و
من اون رو با همه پر کردم هدایایی مثل قبل هرگز، به طوری که او می تواند من مادر و
به طوری که من می توانم در فایل این همه فضل رستگاری است.
از لحظه ای از آن تصور ، تا که از مفهوم خود من در آن ، من من اونو تو مقدس ترين سه گانه پنهان نگه داشتم که نگهبانی و هدایت آن را در همه چیز.
وقتي که من تصور شدم در رحم باکره او،
واقعی بودن کشیش بزرگ و اول در میان کشیش ها،
فکر کردم ازش محافظت کنم و آن را در همه چیز هدایت کند، حتی در تپش قلبش.
وقتي مردم، نمي خواستم آن را بدون کمک یکی از کشیش های من، جان، ترک روح ممتاز، پر از فضل و منحصر به فرد هر دو قبل از خدا و قبل از تاریخ.
آیا من این کار را برای روح های دیگر؟
نه چون، در اختیار نداشتن بسیاری از هدایا و فضل،
هیچ کس دیگری سزاوار چنین حفاظت و کمک.
و تو دختر من هم هستي مخصوصا قبل از من و قبل از تاريخ هیچ وجود دارد هیچ موجود دیگری قبل از شما وجود نخواهد داشت و هیچ بعد از تو که،
خارج از ضرورت، شده اند با کمک از من ارائه شده وزيران
من تو رو انتخاب کردم که وديحت بدهي در تو اعمال ويليت بزرگ من او بود مناسب است، به دلیل مقدسات از من خواهد شد،
که بعضی از وزرای من شما را همراهی می کنند و سپرده هستند
-اون فضلي که من ویل
و سپس آنها را به بقیه ارتباط برقرار از کلیسا.
بسیاری از احتیاط مورد نیاز است از شما و از این وزیران. تا جایی که به شما مربوط می شود، به عنوان مادر دیگری برای من،
شما باید برای دریافت بزرگ هدیه ای از من و
- شما باید بدانید که همه از آن است.
تا جایی که به وزرای من مربوط می شود، آنها باید این چیزها را از شما دریافت کند،
به طوری که "فیات داوطلبانه" کشته شده" بر روی زمین به عنوان در بهشت می شود در تحقق کلیسای من.
آه! شما نمی دانید همه که من تا به حال به شما پس بدهد ممکن است سپرده از وی خواهد شد من در شما. من از شما حذف جرم فساد.
من روح و طبیعت خود را پاک کنید تا چه
-تو هیچ احساسی نسبت به آنها و آنها را به شما.
نداشتن این ژنوم قابل مقایسه است به چوب بدون آتش.
اگرچه من تو رو معاف نکردم اصلی به عنوان من برای عزیز من بود مادر
من باعث می شود در شما معجزه از فضل هرگز به اعطا نه ديگر،
-با از بین بردن از شما از فساد.
اون نبود مناسب است که سه بار مقدس من خواهد شد
-به يک روح فرو مي رود
-در در اختیار گرفتن و
-با اعمالش ارتباط برقرار مي کنن
اگر این روح شده بود لکه دار شده توسط کوچکترین فساد.
همه چگونه آن را نمی توانست مناسب برای من ، کلمه ، به از پدر،
من در رحم مادرم تصور شدم از مادر آسمانی بدون او شده است معاف از تقصیر اصلی.
در نتیجه، چند نفر من به تو ندادم؟ فکر میکنی اینطور نیست هیچ چیز و بنابراین شما وجود دارد متوقف نمی شود.
به جای تشکر از من، شما نگران اينم که چطور تو رو از دست دادم و از کسانی که من در اطراف شما قرار داده اند، در حالی که همه چیزی که من می خواهم این است که شما از خواست من پیروی کنید.
شما باید بدانید که تحقق وییل من آنقدر مهم است که رتبه در میان مهم ترین decres از خدا.
من می خواهم این تصمیم به شناخته شود به طوری که با دانستن عظمت و فضل بسیار زیاد است که شامل موفقیت از من خواهد شد،
روح ها به اون وابسته ميشند
توسط سه بار خدا عمل "آگهی اضافی":
اولین بار، در طول خلقت که بدون کمک یک موجود انجام شد، از هیچ کدام وجود نداشت و سپس.
دوم ، در طول رستگاری که درخواست کمک از یک زن، مادر آسمانی من، از همه زیباترین و زیباترین موجودات.
سوم مربوط به موفقیت از ما بر روی زمین به عنوان در بهشت، تا موجود زنده و در مقدسات عمل کند و قدرت وی.
این دستاورد جدایی ناپذیر است خلقت و رستگاری به همان شیوه که سه نفر از سه گانه مقدس هستند جدا نشده
می توان گفت که کار خلقت تنها زمانی تکمیل خواهد شد که،
-به عنوان یک توسط ما،
ما خواهد شد در زندگی موجودی با
همان آزادی،
همان مقدسات و
همان قدرت در خودمان.
تحقق وییل ما بر روی زمین به عنوان در بهشت خواهد بود تکمیل ایجاد و رستگاری.
خواهد بود
-آنها با وزش ترین بخش،
- اوج خود و
- مهر و موم از کل آنها موفقیت.
تا اين تصميم رو اجرا کنم ما می خواهیم از یک زن دیگر استفاده کنیم: خودتان.
این به حکم یک زن است اون مرد به اتفاقات نا بزرگش افتاده
و ما می خواستیم درخواست تجدید نظر کنیم یک زن
-برای همه چیز را دوباره به جای خود قرار دهید،
-تا انسان رو از عقب مايه هاش خارج کنم
-تا وقارش رو برمي نگه افتخار و شبیه واقعی او به خدا، همانطور که در ایجاد ارائه شده است.
پس توجه داشته باشید و انجام نمی همه چیز را به آرامی انجام ندهید.
فقط چيزي نيست اما
-از و
-تکمیل آثار خلقت و رستگاری.
ما به من هديه داديم مادر به جان به منظور که او را به او می پورد و از طریق او، به کلیسا، تمام آموزه های من و تمام گنجینه های فضل که به من داده شده اند و من فرض به عنوان یک کشیش.
من در واصل اون، مثل یه پناهگاه
همه مقدمات و هديه ها که کليسا بهش نياز داشت
به نوبه خود -- وفادار و حسادت به اعمال و کلمات من به عنوان او بود، او آنها را به شاگردان وفادار من سپرده John.
بنابراین مادرم نگه می دارد غلبه بر کل کلیسا.
من از همان پیش راه با شما:
به عنوان کل کلیسا باید در "فیات Voluntas توآ" شرکت کنند ، من به شما داده به یکی از وزرای من، به طوری که شما ممکن است در جدول او
-همه آنچه را که درباره وی به شما نشان دادم،
-فضلي که اونجا هست پیوست شده
-نحوه ورود و
-اين حقيقت که پدر می خواهد برای باز کردن یک دوره جدید از فضل، به اشتراک گذاری امکانات آسمانی خود را با موجودات
برای بازگرداندن شادی از دست رفته خود را. پس توجه داشته باش و به من وفادار باش.»
بودن در ایالت من معمول
من عیسی خوب با یک نگاه سوگوار آمد و به نظر می رسید قادر به ترک من. همه خوبی ها، او به من گفت:
"من دختر، من آمده ام تا شما را رنج می دهد.
آیا شما به یاد داشته باشید که زمانی که من می خواستم به مجازات مردان، شما اعتراض، گفت که شما می خواستم به جای آنها رنج می برند؟ برای راضی کردن تو و از روی عشق برای شما، من رضایت دادم که به جای آن فقط پنج مجازات بدهم از ده تا؟
در حال حاضر، ملت ها می خواهند ضرب و شتم و کسانی که فکر می کنم آنها قوی ترین بازو خود را به دندان ها برای از بین بردن ضعیف ترین.
بنابراین من آمده اند تا شما را رنج می برند به شما اعطا، به عنوان وعده داده شده، کاهش در تعداد مجازات به پنج. با آتش و آب، عدالت من قدرت این عناصر را مستقر خواهد کرد به منظور از بین بردن تمام شهرها و مردمان.
رنج ها از طرف شما هستند برای کاهش این مجازات ها لازم است."
وقتي داشت اين رو ميگفت، اون به داخل کشور من عقب نشینی کرد.
او به نظر می رسید برای برگزاری چند ابزار و وقتی که او آنها را به هم زده،
من چنین نوع تجربه رنجی که نمی دانم چگونه توانستم زنده بمانم. وقتي که اون زندگي مي کند که من به خاطر اينها ناهن و ميل کردم رنج ها و با هوای او که بر همه پیروز شده است، اون بهم گفت:
"تو زندگی من هستی و من می توانم زندگی ام را آن طور که مناسب می بینم، از بین می برم.» و اون به باعث رنج می برند.
اجازه دهید همه آن را برای شکوه و افتخار خدا باشد، خوب روح من و رستگاری از همه.
او بعدا اضافه کرد:
دخترم، تمام دنيا وارونه.
همه امید برای تغییرات، صلح و چیزهای جدید.
آنها جمع آوری به بحث و شگفت زده نمی دانم چه نتیجه گیری و رسیدن به هر تصمیم جدی نیست.
بنابراین، هیچ صلح واقعی می آید و همه اینها بدون آینده به کلمات می جوشد. آنها امیدواریم که کنفرانس های دیگر می تواند به ارمغان بیاورد تصمیم گیری موثر است ، اما بی فایده است.
در طول این بار، همه در ترس منتظر هستند. برخی از آنها در حال آماده سازی برای جنگ های جدید و دیگران برای فتح جدید.
اما مردم فقیرتر میشند. در در میان این دوره بسیار غمگین، بسیار تاریک و خونین، آنها در انتظار و امیدوار برای یک دوره جدید در که بر اساس آن وس و وس وی خدا انجام خواهد شد. زمین به عنوان در بهشت.
همه، خسته از وضعیت فعلی ، امید برای این دوره جدید ، اما بدون دانستن آنچه که واقعا از آن را شامل می شود.
درست مثل مردم از آمدن من به زمین در من آگاه نبودند اول از همه، این انتظار گسترده نشانه مطمئن است که ساعت نزدیک است.
اما مطمئن ترین نشانه این است که من آشکار آنچه من می خواهم با تبدیل به یک روح انجام دهید، همانطور که من با مادرم اون موقع
من با اين روح ارتباط برقرار مي کنم من خواهد شد ، فضل و اثرات آن را شامل تا آنها را برای همه بشریت شناخته شود."